آگاهی از ریزترین مسائلی که در محیط مجموعه اتفاق می افتد می تواند دلیل بر کنترل مناسب یا کامل آن باشد ولی نشانه اداره و مدیریت کردن آن نیست .
متاسفانه باخبر بودن از ریز و درشت ، پیدا و پنهان کارکنان و مسائل شخصی ، خصوصی ، خانوادگی ، عادات ، رفتارها ، علایق ، تیک ! ، سابقه پزشکی ، حتی ماجراهای عشقی ! و روابط پنهانی آن ها ، با هماهنگی و ایجاد همکاری و در یک کلام مدیریت آن ها ، اشتباه گرفته می شود .
رایج شدن این رویه ، نمی تواند متاثر یا الگو گرفته از سیاست کلی حاکم بر جامعه نباشد .
حاکمانی که توان تخصصی ، فنی ، فکری و تکنولوژیکیِ تعامل و گفتگوی تخصصی با محکومان (انسان هایی که ناگزیر از تحمل آن ها هستند) را نداشته باشند ، خواه ناخواه ، در وهله اول به سمت مصلحت اندیشی آن ها (پدری کردن) ، و بتدریج به طرف کنترل غرایز ، تمایلات ، عادات و سلایق (پاسبانی کردن ، محتسب بازی) و در یک کلام کنترل حریم خصوصی افراد متمایل خواهند شد .
البته ناگفته نماند در جوامع توسعه نایافته و استبدادی ، چون جامعه ما ، رفتار و ناپختگی و فقدان بلوغ شخصیت افراد ، خواه ناخواه و ناخودآگاه ، هر گونه حیطه نظارتی و مدیریتی را ، به سمت بعهده گرفتن رل پدری و بعهده گرفتن نقش اساسی در زندگی خصوصی فرد کشانده و نوعی رابطه پدرسالارانه بین زیردست و زبردست برقرار می سازد .
سوالی که ما با آن روبرو هستیم ، تصمیم گیری و گزینش در باره چگونگی تعامل و ایفای نقش یک متخصص در این میان می باشد ؟
به عبارت دیگر : متخصصان ، دانشگاهیان و حرفه ای ها در چنین شرایطی ، چه رفتار حرفه ای و چه الگویی را بهتر است در پیش بگیرند ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر