۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه

تفاوت وظيفه محوري و هدف محوري

يادگيري تئوريك مباحث علمي و فني در محيط هاي آموزشي و به خاطر سپاري صرف ، يكي از مشكلات آموزشي است كه بخاطر اختلالات تفكر ناشي از تفكر جادويي و به هم خوردن رابطه علي و معلولي در ذهن ايرانيان ، متاسفانه ، از دوران كودكي ، نتايج زيان بار اش را در محيط هاي كاري و كسب نتايج نامطلوب نمايان مي سازد .
نتيجه اين كه دانشجويي ممكن است درسي را با نمره مناسب گذرانده و بطور كامل سرفصل هاي آن را بخاطر داشته باشد ، ولي در محيط كاري مرتكب يكي از خطاهايي گردد كه مباحث تئوريك درس مذكور براي پيش گيري از آن بوده است .
تشخيص افتراقي فرآيندي است كه تنبلي ذهني ما را هدف قرار داده و ذهن را وادار به انديشيدن صحيح مي كند .
وظيفه محوري تفكري است كه تاكيد و تمركز بيشتري نسبت به نفس انجام وظيفه دارد تا هدفي كه آن وظيفه بدان خاطر طراحي شده است .
بطور مثال در سازماني ممكن است ثبت حواله هاي تحويل كالا بر عهده انبار ، به خود انباردار محول گردد ، تصور كنيم مثلا به اين دليل كه شخص ديگري براي اين كار وجود ندارد و نيز با اين برداشت كه :

"به هرحال انجام كار بهتر از عدم انجام آن مي باشد"
!
همراه با چاشني كردن بيتي از سعدي : 
"به راه باديه رفتن به از نشستن باطل  ... "

هیچ نظری موجود نیست: