۱۳۹۲ آذر ۳, یکشنبه
۱۳۹۲ آبان ۳۰, پنجشنبه
چگونه توسعه به فقر انجامید ؟
پیرو یادداشت های تجارب تخصصی دوران اشتغال به امور اداری-مالی و حسابرسی با عنوان در باره ( توسعه this fucking ) ! ؟: ، با درخواست دوستان که چگونه سیاست های توسعه و رشد که بخصوص بسیار پرسروصدا در دولت آقای هاشمی اجرا گردید به افزایش فقر و بیکاری و اختلال در کسب و کار منجر گردید ، بر آن شدم تجربیات ام از آن دوران را به رشته تحریر درآورم :
الف - با هرچه خودمانی تر شدن ، مجموعه های سازمانی دولتی و حکومتی ، تمایلات انحصار طلبانه افزایش و از طرف دیگر جوابگویی سیستم های کنترل داخلی سیستم های اداری مالی و حسایرسی کاهش یافت .
الف - با هرچه خودمانی تر شدن ، مجموعه های سازمانی دولتی و حکومتی ، تمایلات انحصار طلبانه افزایش و از طرف دیگر جوابگویی سیستم های کنترل داخلی سیستم های اداری مالی و حسایرسی کاهش یافت .
آن قسمت از سیستم های کنترل داخلی که بر چرخش فرم ها و لزوم اخذ مجوزها و امضا از مسئولین و متصدیان متفاوت سازمانی ، طراحی گردیده ، در صورتی کارآیی دارد که قسمت های مختلف یک سازمان با یکدیگر حد و اندازه های اداری ( آشنایی ، همدستی ، همرایی) را نگاه دارند .
در صورتی که مسئولین و کاربرهای مختلف سازمان با یکدیگر یکدست و "هم داستان" شوند ، حالتی که می توان از آن به "جفت و جور" کردن گزارشات و اطلاعات مالی_اداری نام برد اتفاق می افتد و کنترل از راه دور و کنترل از مرکز ، بی معنا می گردد .
..........
ب - با افزایش احساس مالکیت (به جای مدیریت و مسئولیت ) نسبت به سازمانی که بتدریج به اشغال کامل درمی آمد ، کلیه منابع طبیعی درآمدی که در کنار مجموعه های دولتی وجود داشت و مشمول تصدی و مالکیت دولت نبود ، مغایر با قوانین مالی محاسباتی و قانون منع مداخله ، به تصرف کارکنان و البته با هدایت و مدیریت مسئولان رده بالا در می آمد .
در نتیجه بخش خصوصی که از قبل و در کنار این مجموعه ها مشغول کسب درآمد بود ، درآمدش کاهش یافته یا قطع می شد و به خیل بیکاران افزوده شده یا در بعضی موارد با دادن رانت ، "پول چایی" و "سهم مالکانه دولتیان" ! ، "حق حساب" می توانسته اند به صورتی ناعادلانه به کار ادامه دهند .
به طور مثال :
در کنار تمام واحدهای تولید یا توزیع دولتی ، عده ای راننده ، کامیون دار ، متصدیان باربری و حمل و نقل ، تخلیه و بارگیری ، و ... فعالیت خصوصی دارند .
فعالیت آنها ربطی به مجموعه دولتی ارائه دهنده خدمات یا کالا ندارد و بطور سنتی و قانونی و با مراعات اصول و مقررات و پیگیری های بازرسان و حسابرسان ، رسم بر این بود که مجموعه دولتی دخالت یا مشارکتی در آن زمینه نداشته باشد ،
اگر نوعی ارتباط وجود داشت ، معمولا به طور مخفی و با مراعات
دوری از موضع تهمت و ... بود .
اما با گسترش احساس مالکیت نسبت به مجموعه های دولتی ، با یا بدون تاسیس شرکت های خصوصی یا تعاونی باربری ، حمل و نقل و ... ، این قبیل فعالیت ها نیز توسط اشغال کنندگان دوایر عمومی و دولتی به تصرف و انحصار درامد و تقریبا بیشر فعالیت های اقتصادی در چنبره دولتیان و حکومتیان قرار گرفت .
۱۳۹۲ آبان ۲۸, سهشنبه
در باره ( توسعه this fucking ) ! ؟
در مورد ( توسعه this fucking ) : !؟
بله ، تعجب نکنید ! ، این توسعه لعنتی ! ، دیس فاکینگ توسعه !
منظورم خود توسعه هستش ، توسعه اقتصادی اجتماعی و همه تئوری های علمی اش .
شما اگر در جامعه ای قصد داشته باشید مکانیزم توزیع ثروت و بهره مندی از
حقوق دولتی و اجتماعی را تغییر دهید ، به نفع گروه های خاصی از دست دیگران
خارج کنید ، برای اینکه بتوانید کارگران ساده تا کارمندان و متخصصان شرکت
ها و سازمان های دولتی را اخراج و بجای آن ها بستگان و خودی های تان را جذب
بدنه دولت کنید ،
برای اینکه عناصر بدون تجربه و تخصص و شایستگی
خودتان را ، ابتدا به صورت کارمزدی بعد قراردادی ، و در نهایت رسمی
آویزان دولت کنید ،
بایستی نیروهای رسمی موجود را ابتدا به خرید خدمت ،
سپس قرارداد عادی ، قرارداد کارمزدی ، روزمزد و ساعتی تغییر وضعیت داده و
نهایتا اخراج کنید ،
برای انجام این بی عدالتی ها و بسیاری دیگر که
یکایک خواهم گفت : به تئوری های توسعه ، بهره وری ، R&D ، دِوِلوپمنت
اند ریسرچ ! ، و خیلی چیزهای دهن پرکن دیگه که حتما بایستی چند تا اصطلاح
انگلیسی باکلاس هم توی اش بکار رفته باشد ! و کارشناسان تازه کار و تازه
فارغ التحصیل این رشته ها ، شدیدا نیاز دارید .
ادامه :
در این شرایط برای بعضی ها سوال پیش می آید که :
جل الخالق ! ، امنیت شغلی و رفاه کارگران آن قدر برای ما مهم است ، که در
قانون کاری که بعد از انقلاب ، آن هم به زور مجمع تشخیص مصلحت نظام (چون
شورای نگهبان با آن مخالف بود ! ) ، تصویب کرده و به اجرا گذاشتیم ، یعنی
کارفرمای بخش خصوصی را مجبور کردیم کارگری که کار نمی کند ، تنبل و
دردسرساز است را تحمل کنند ، حال چگونه است که خودمان در سیستم عریض و طویل
دولت و به پشتوانه پول بی حساب و کتاب نفت ، زورمان می آید که چند نفر
کارگر رسمی داشته باشیم ، حتی اگر بدون کار کردن هم حقوق بگیرند قاعدتا
نبایستی با سیاست های کلان حاکمیت در تعارض باشد ؟!؟!
آن گاه لازم است
کسی برای طرح کننده سوال توضیح دهد که لازمه توسعه اقتصادی کوچک کردن دولت
است ، واگذاری کار مردم به خود مردم ، افزایش راندمان کاری ، کاهش
چسبندگی جغرافیایی و سازمانی نیروی کار است ، ...
بعد با ملایمت برایش
از آن کارشناس توسعه حدیثی نقل کنید که گفته است : در کشورهای جهان سوم
توسعه حادث نمی شود ، مگر با تب آلود شدن حرکت های زندگی مردم آن کشورها !
.
بنابراین اندکی "تب آلود" کردن زندگی کارگران و کارمندان بیکاره و
مفت خوار و تن بارۀ دولتی که در راه رسیدن به توسعه آن چنانی و تمدن 1400
یا 4100 که چیزی نیست ؟ ، هست ؟ !
به احتمال زیاد طرح کننده پرسش و
شبهه که کارشناس به تازگی فارغ التحصیل رشته های : توسعه ، علوم اداری ،
منابع انسانی و ... است ، با تصور روزهای خیلی خیلی بهتر ، چشمش را بر
فاجعه انسانی و بی عدالتی و کلاهبرداری سطح کلان و ملی در شرف وقوع خواهد
بست .
و تا زمانی که حجم دولت آن قدر گل و گشاد گردد که سر از منازل و
بیوت و لانه ها در آورد و بیکاری متخصصان و رانت خواری آقازادگان و بی
هنران آن چنان عرصه را بر زندگی همگان تنگ کند ، چشمان اش را نخواهد گشود .
به احتمال زیاد ، هربار که در محفلی خانوادگی ، میهمانی ، عروسی ، از
او در مورد توسعه بپرسید ، ابروها را در هم کشیده ، آب گلو و کانالهای پشت
حلق را به زور جمع آوری ، قورت داده و غمی سنگین در چهره اش موج خواهد زد ،
یا زیر لب واژگان و عبارت نامفهومی را بریده بریده ادا می کند که از
لابلای آنها برای شما کلمات : توسعه و فاک fuck فقط مفهوم است !.
شما
با خود خواهید اندیشید : این هم قسمتی از ادا و اصول و اطوار تخصص است دیگر
، کاش من هم رفته بودم دانشگاه ، مدرکی ... چیزی ... برای خودم درست کرده
بودم ! ? .
۱۳۹۲ شهریور ۲۱, پنجشنبه
ریشه های تاریخی حساب سازی در ایران
سال ها بود می اندیشیدم :
چرا تا این حد "حساب سازی" در کشور ما نهادینه شده است ؟
چرا خط تجاری قدیم ما بایستی خط سیاق بوده باشد ، ( یعنی نوشتاری که نه مردم عادی ، نه باسواد و نه دولتی ها از آن سر در نیاورند) !؟
چرا پاشاهان کشور در دوران قاجاریه ، بایستی به چنان فلاکتی باشند که برای مسافرت و عیاشی خود از خارجی ها وام بگیرند ، (این چه جور دیکتاتوری است که حتی مالیات یا خراج هم نمی تواند بگیرد) !؟
چرا من حسابدار نمی توانم در مورد ریشه های حسابسازی ، چگونگی پیدایش ، گسترش ، نهادینه شدن آن ، داد سخن بدهم ؟ ، چرا کتاب هایی در این زمینه نوشته نشده ؟ ، یا اگر شده چرا چندان به چشم نیامده است ؟
امروز با دیدن این مطلب در وبلاگی که به نام احمد کسروی باز شده است ، به هوا پریدم ! ، فریاد زدم : یافتم ، یافتم ، یافتم !
امروز با دیدن این مطلب در وبلاگی که به نام احمد کسروی باز شده است ، به هوا پریدم ! ، فریاد زدم : یافتم ، یافتم ، یافتم !
یک دفعه معادله ای صدمجهولی حل شد ! .
تنها موضوعی که در آثار کسروی بدنبال آن نمی گشتم ، یعنی انتظار نداشتم جواب آن را در آثار وی بیابم ، حساب سازی و علت نهادینه شدن اش در کشورمان ، ایران بود .
در پست 217 ـ ما چه مي گوييم؟..ـ4 با عنوان "زيانهايي كه از اين بدآموزيها برمي خيزد" ، علت یکی از معضلات بزرگ سیستم اقتصاد و دارایی ما که بی اعتمادی بین مردم و دولت و کتمان واقعیت ها و آمار کسب و کار از مراکز دولتی باشد و در رشته ما ، از آن به "حساب سازی" تعبیر می کنیم مورد بحث قرار گرفته است .
در زیر قسمت هایی که برای حسابداران و مجموعه علوم اداری و اقتصاد اهمیت بیشتری دارد را می گذارم ، بدیهی است که تبارشناسی و ریشه یابی معایب اجتماعی ما کار یکی دونفر نیست و هر کس سودای فردایی بهتر دارد بایستی این راه را در پیش گیرد :
چه بدآموزيهايي در ميانست؟
شايد خوانندگان زيانهاي اين دستگاه را چندانكه هست ندانند. اينست شرح داده مي گويم :
از روي كيش شيعي [یعنی : براساس مذهب شیعه] ، دولت غاصب است. هر دولتي
كه باشد حكومت در دست او غصبي است ، ماليات كه مي گيرد حرامست. تا مي توان
بايد از دادن ماليات خودداري كرد. تا مي توان بايد بسربازي نرفت. اگر كسي
مالي از دولت بدستش افتاد مي تواند بعنوانِ تقاص [مجازات ، جریمه ، وصول طلب] ازآنِ خود گرداند.
من بارها ديده ام كساني اينها را نمي
دانند و چون ما مي گوييم به شگفت مي افتند كه چنين چيزي چگونه مي شود؟!..
راستي هم جاي شگفتست . ولي اين چيزيست كه جاي انكار نيست. اينها باورهاييست
كه در دلهاي هزارها و صدهزارها كسان خوابيده است. باورهاييست كه در اين
كشور بكار بسته ميشود.
در همان بازار تهران بسياري از بازرگانان
هستند كه چون ماليات پرداختن بدولت را « اعانت به ِاثم» [ معاونت در جرم ] مي شناسند دو دفتر
نگه ميدارند. يكي براي خودشان كه حسابِ راست را در آن مي نويسند [ دفاتر دستی ] و ديگري
براي دولت [ دفاتر قانونی ] كه درآن خود را زيانديده نشان ميدهند.
در اين باره داستانهايي هست كه اگر گرد آورده شود كتابي خواهد بود. من برخي را براي نمونه ياد مي كنم [:] .
در زنجان شركتي براي كبريت سازي هست.
شركاي آن تبريزيند. چند سال پيش يكي از ايشان با من بدرد دل پرداخته ميگفت :
رييس شركت (حاج محمدعلي شالچي) دستور داده در كارخانه دو دفتر نگه مي
دارند ـ يكي براي خودمان و ديگري براي دولت. مي گفت چند سالست در نتيجهی
جنگ [ ؟؟؟ ] ، ما سود هنگفتي مي بريم. امسال حاج محمدعلي آقا چون خودش نايبِ آقاي
حاجي سيد ابوالحسن[2] است پنجاه هزار تومان[3] بعنوان خمس و مال امام جدا
كرد كه بنجف بفرستد. ولي در دفتر بدولت زيان نشان دادند و نيم شاهي ماليات
نپرداختند.
آقاي احمد كاوه كه چند سال پيش رئيس
ماليات بر درآمد تبريز بود از آشنايان ماست. ميگفت : يك حاجي در تبريز مي
بايستي سه هزار تومان بيشتر ماليات بر درآمد پردازد. نميداد و ايستادگي
مينمود. من گفتم فشار آورند. شبي ديدم آمد بخانهی ما و پولها را درآورد و
گزاشت جلو من و گفت : « اين پولها را خودتان برداريد و هرچه مي خواهيد
بكنيد. من بدولت نمي دهم. مذهب من از آن نهي كرده».
اينها حاضرند بكارمندان رشوه دهند و حاضر
نيستند بدولت ماليات دهند. بارها ديده شده كارمندان را با دادن پول يا
تحريكِ احساساتِ كيشي [ احساسات دینی ] از راه مي برند و خود را از پرداخت ماليات آسوده مي
سازند.
آقاي نادري كه از باهمادِ[=جمعیت ، حزب]
ماست مي گفت : در گمرك پرونده اي دست من بود. يكي از بازرگانان كالايي داشت
كه گمركِ [ حقوق وعوارض گمرکی ] آن را نمي پرداخت و بهانه مي آورد. ما مطالبه مي كرديم. روزي آن
بازرگان آمد و با من چنين بسخن پرداخت : « شما كه مي دانيد اين پولها كه
دولت مي گيرد حرامست ، دهنده اش گناهكارست. گيرنده اش گناهكارست. مگر شما
بدين عقيده نداريد؟..»ميگفت : ديدم مي خواهد با اين حرفها مرا بفريبد و خود
را از پرداخت وجه گمرك آسوده گرداند. گفتم : « آقا ببخشيد ، من از چنين
ديني بيزارم».
آقاي بلوري كه يكي از پيشگامانِ
مشروطهخواهان بوده و خود مردِ بناميست ، مي گفت : « چند سال پيش كه در
نيشابور فرماندار بودم رئيس فرهنگ خراسان آمد برود بمشهد و ميهمان من بود.
چون ناهار را خورديم پرسيد اين خانه دولتيست يا خودتان اجاره كرده ايد؟.
گفتم : خودم اجاره كرده ام. براي چه مي پرسيد؟.. گفت : مي خواستم بدانم اگر
دولتي نيست نمازم را در اينجا بخوانم. دانسته شد آقاي رئيس فرهنگ ، خانه هاي
دولتي را غصبي مي داند كه نماز در آن نمي توان خواند.»
آقاي جلال امامجمعه از يارانِ ماست.
پارسال تابستان با همسر خود بتهران آمدند. از يكي از كارمندان دارايي چند
اتاق گرفته نشيمن داشتند. مي گفت : روزي با صاحبخانه گفتگو مي كرديم ديدم
در كيشي شيعي بسيار پافشار است. بمن نكوهش مي كرد كه گاهي ويُلن مي نوازم.
مي گفت : حرامست. من پرسيدم شما با اين كيش خودتان چگونه كارمند دولت شده
ايد؟.. چگونه حقوق مي گيريد؟. مي گفت : « من تازه از زيارت بازگشته ام.
درآن باره از علماي نجف اجازه گرفتم كه باندازهی حقوق ماهانهی خودم تقاص
كنم. با اين ترتيب رفع حرمت خواهد شد».
شگفت تر از همه داستانيست كه يكي از
آشنايان بازگفته : چند سال پيش سيد روضه خواني از تبريز بتهران آمد و با
آنكه پسرش در اينجا خانه و زندگي دارد بنزد او نرفت. هر چند روز در خانهی
كسي مي گذرانيد و روزها در بازار بحجره هاي بازرگاني مي رفت و اظهار
تهيدستي نموده پولها مي گرفت.
آن آشناي ما مي گويد : من ايراد گرفته
گفتم : اين رسواييست چرا بخانهی پسرت نمي روي كه با آبرو زندگي كني؟ پاسخي
كه بمن داد اين بود :
«پسرم كارمند دولتست و زندگانيش حرامست. من نمي خواهم نان او را بخورم».
اينهاست چند داستاني كه بعنوان نمونه ياد كردم. ببينيد كار بكجا كشيده. بيكاري و گدايي جايز است ولي كارمند دولت بودن حرام مي باشد.
مي دانم خواهند پرسيد : اين باورها را چرا
دارند؟. اينها از كجا سرچشمه گرفته؟. مي گويم : در اين باره داستان دراز
است. اگر مي خواهيد نيك بدانيد كتاب «داوري» را بخوانيد. كوتاه شده اش
اينست كه ملايان مي گويند : پس از مرگِ پيغمبر اسلام ، خلافت يا حكومت حق
دوازده امام بوده. ابوبكر و عمر و عثمان و ديگران كه خلافت كرده اند غاصب
بوده اند. چون امام دوازدهم ناپديد شده ، در نبودنش ما جانشينان اوييم و
حكومت حق ماست. ما بايد بمردمان فرمان رانيم ، و دستور دهيم. مردم بايد خمس
و زكات را كه ماليات اسلامي بوده بما پردازند. اين دولت كه برپا شده غاصب
است ، ماليات كه مي گيرد حرامست ، جنگها كه مي كند چون با اجازهی علما
نيست جايز نيست ، سربازان كه در آن جنگها مي ميرند مرتد از جهان رفته اند
...
اينست سرچشمهی آن باورها.
شنيدنيست كه اگر دزدي شب بخانهی ملايي
رود و كالا و كاچالي[4] بدزدد بامدادان ، ملا بكلانتري خواهد رفت و پرخاشها
خواهد كرد. در همان حال بعقيدهی او كلانتر و پاسبانان همه « عونهی جور»
اند [ یعنی : کمک به ظالم می کنند ] و نزد خدا گناهكار مي باشند.
(دنبالهی این گفتار در شمارهی آینده خواهد آمد.)
(1) : سَهِشها يا احساسات و تأثير آنها در رفتار و كردار آدمي از اين گفتگو بيرونست.
[2] : سيد ابوالحسن اصفهاني مجتهد معروف پيش از آيت الله بروجردي
[3] : کمابیش برابر است با بهای سه خانه (نه آپارتمان) میانبها در آن زمان.
[4] : كاچال = اسباب خانه
ویدیویی در تایید تاثیر مذهب شیعه بر نافرمانی مردم از دولت و حاکمیت :
۱۳۹۲ شهریور ۱۴, پنجشنبه
روراستی حسابدار جماعت !
صاحبکار روشنفکری می گفت :
"چرا حسابداران "روراست" نیستند !؟ "
گفتم : تصور کنید برای گرفتن وام به بانک مراجعه می کنید .
ذهنیتی که از دانشگاه به همراه آورده اید به شما می گوید :
وام ها و تسهیلات ، عقود مشارکتی است یعنی بانک به عنوان عامل سرمایه گذاران با شما در "تولید کالا" یا "انجام کار" ی مشارکت می کند .
با مراجعه به بانک متوجه می شوید که رئیس شعبه یا رئیس اعتبارات به شما پیش نهاد می کند از یک مشارکت مدنی و یک مضاربه و یک جعاله استفاده کنید .
او به شما می گوید :
"برای راحتی شما حتی اگر سند ششدانگ هم نداشته باشید می توانیم به شما وام جعاله برای تعمیرات بدهیم " !؟
با مطالعه متن قرارداد های انواع "عقود اسلامی" متوجه می شوید انگار اتفاقی که در عالم واقع رخ می دهد ، زمین تا آسمان با آن چه در این کاغذ ها نوشته شده و به عنوان طرف قرارداد بایستی "وانمود" کنید که در حال اجرای آن هستید ، تفاوت دارد .
وقتی برای او توضیح می دهید که نیاز امروز شما با هیچ یک از این قالب ها هم خوانی ندارد ، با تاسف و "نگاه عاقل اندر سفیه" به شما می گوید :
"این ها قالب هایی است که ناگزیر بایستی رعایت شود "
به او تذکر می دهید که آن چه از شما انتظار دارد "وانمود" به رعایت کردن است نه رعایت کردن در عمل ، ولی باز هم با لبخند خاصی که اندکی تحقیر نیز در آن مشاهده می گردد ، سراپای شما را برانداز می کند و پاسخ می دهد :
" نیازی نیست وانمود کنید ، ما نیز خودمان کاملا "توجیه" هستیم ! "
می خواستم برایش بگویم اگر شما جای حسابدار نوعی ما باشید چه حالی پیدا می کنید ، که لبخند زنان گفت :
"نیازی نیست ، ما ، خودمان نیز ، کاملا توجیه هستیم " !؟
۱۳۹۲ شهریور ۱۰, یکشنبه
تاثیر روانی اطلاعات مالی
پایین بودن سطح تحلیل و پیش بینی های مالی و فقدان یا کمبود تخصص حسابداری مدیریت و حسابداری عملیاتی :
باعث می گردد :
مدیران و فعالان اقتصادی از آن جایی که آگاهی درستی از نقطه سربسر ، حاشیه سود و سایر پارامترهای عملیاتی خویش ندارند ، تا سرحد ممکن احتیاط به خرج داده :
مخارج و هزینه ها را کاهش دهند (حتی ضروری )
هر چقدر می توانند حتی به قیمت نارضایتی کارکنان ، هزینه های پرسنلی را کمتر پرداخت کنند .
بدون در نظر گرفتن شرایط بازار قیمت ها را افزایش دهند .
با به تاخیر انداختن بی رویه پرداخت ها موجبات نارضایتی تامین کنندگان را فراهم کنند .
روشن است ، هنگامی که فرد احساس امنیت و آرامش خاطر نسبت به درست یا نادرست بودن روند جذب نقدینگی و سودآوری اش نداشته باشد ، از هر روشی برای رسیدن به این اطمینان بهره خواهد جست .
بنابراین ، نقش کسانی که در پروسه های ثبت ، ضبط ، نگاهداری و گزارشگری اطلاعات مالی و عملیاتی کار می کنند ، بسیار اساسی است و می تواند باعث احساس امنیت در تمامی محیط کسب و کار یا برعکس ، احساس عدم امنیت و بدبینی گردد .
باعث می گردد :
مدیران و فعالان اقتصادی از آن جایی که آگاهی درستی از نقطه سربسر ، حاشیه سود و سایر پارامترهای عملیاتی خویش ندارند ، تا سرحد ممکن احتیاط به خرج داده :
مخارج و هزینه ها را کاهش دهند (حتی ضروری )
هر چقدر می توانند حتی به قیمت نارضایتی کارکنان ، هزینه های پرسنلی را کمتر پرداخت کنند .
بدون در نظر گرفتن شرایط بازار قیمت ها را افزایش دهند .
با به تاخیر انداختن بی رویه پرداخت ها موجبات نارضایتی تامین کنندگان را فراهم کنند .
روشن است ، هنگامی که فرد احساس امنیت و آرامش خاطر نسبت به درست یا نادرست بودن روند جذب نقدینگی و سودآوری اش نداشته باشد ، از هر روشی برای رسیدن به این اطمینان بهره خواهد جست .
بنابراین ، نقش کسانی که در پروسه های ثبت ، ضبط ، نگاهداری و گزارشگری اطلاعات مالی و عملیاتی کار می کنند ، بسیار اساسی است و می تواند باعث احساس امنیت در تمامی محیط کسب و کار یا برعکس ، احساس عدم امنیت و بدبینی گردد .
۱۳۹۲ مرداد ۱۲, شنبه
انحصار یا عدم تخصص
گزارشی که تهیه کننده آن بایستی پیوست گزارش باشد تا بتوان برداشت مناسبی از آن داشت یا با اطمینان تصمیم گرفت .
سند حسابداری که بدون توضیح شفاهی صادر کننده آن ناقص است یا مشاهده کننده در مورد علت صدور آن براحتی قانع نمی شود .
نامه یا مکتوب رسیده از کسی ، که برای فهم کامل آن حداقل نیاز به برقراری یک تماس تلفنی به فرستنده نامه می باشد .
محاسبات انجام شده روی کاربرگ که بعضی از پارامترهای آن یکباره بدون توضیح یا ذکر منبع در محاسبات آن استفاده شده و توضیحی نیز در مورد علت تعیین این مقدار برای آن متغیر وجود ندارد .
...
...
ادراک و برداشت ایرانی از کار
بیشتر تحصیل کردگان امروز ، از نسل و اقشاری هستند که پدران یا اجدادشان کشاورز ، کارگر و یا از زحمتکشان حاشیه شهر بوده اند .
مدرک گرفتن برای : کار کردن ، یا کار نکردن ؟
فرهنگ جامعه ما :
مدرک گرایی و کسب رتبه تخصصی در مدارج آکادمیک را
برای "کارنکردن" ترویج می کند .
یا به عبارت دیگر برای : "به زحمت نیفتادن"
در توصیه های پدران نسل فعال فعلی داریم :
"برو درس بخوان تا حمال نشوی"
یعنی برداشت ذهنی جامعه ما از مدرک داشتن ، رسیدن به موقعیت سازمانی بالادست و برتر و عدم اجبار به فرمانبری و انجام کار طاقت فرسا بوده است .
براین اساس و با رایج بودن این برداشت و باور است که حتی مردم محروم جامعه را می توان بر علیه طبقه تحصیل کرده شوراند .
از دید آن ها کسی که مدرک دارد و از تحصیلات بالاتری برخوردار بوده ( در مساوی بودن سایر شرایط و تنها با اتکا به همین دلیل ) ، مجبور نیست تلاشی برای انجام کار ، که عموما بیهوده و بیگاری تصور می شود ، از خود بروز دهد .
باور و برداشت غالب در جامعه ما چنین است :
کسی که درس خوانده یا در جمع و تیم کاری به نسبت سایرین درس خوانده تر و دارای مدرک بالاتر است ، مجبور نیست : "دست به سیاه و سفید بزند"
در راه انجام کار و رسیدن به هدف دچار زحمت و سختی شود .
مهم ترین شاهد و نمونه عینی برای اثبات ادعایم این است که :
اقشاری که با تظاهر به داشتن خصلت و صفات خاصی ارتزاق می کنند ، یعنی با تقویت توان بازیگری و وانمود سازی خویش با کنترل احساسات و عواطف و بالا بردن هوش هیجانی خویش ، بدون فراگیری تخصص و سایر مهارت های اجتماعی لازم ، با تظاهر به دانایی و داشتن تسلط لازم بر زمینه های گوناگون مردم فریبی را پیشه کرده و در زیرگروه های اقتصاد محللی مشغول کسب درآمد انگلی و غیرمولد هستند ، با تقلب و اعمال نفوذ ، پارتی بازی و سواستفاده از اهرم هایی که در اختیار دارند ، مدام و به وفور مشغول جعل مدرک و گواهینامه های تخصصی بوده و سال ها بدین طریق بر کرسی و مسندی تکیه می زنند .
چگونه این وضعیت شدنی است ؟
شدنی نیست مگر با سطحی و قشری بودن تخصص های موجود در جامعه .
در صورت صحت فرضیه بالا ، یعنی اینکه :
با داشتن مدرک ، یک فرد تحصیل کرده در بسیاری موارد به یک "بیکاره" تبدیل شده و نقش تماشاچی را ایفا می نماید .
بنابراین از دو سو با دو وضعیت متناقض روبرو هستیم :
از طرفی باور عامه طبقات پایین جامعه نسبت به نقش نادرست و نابجای تخصص در محیط کار ، اشتغال و کسب و کار ، بخصوص در بخش غیرخصوصی اقتصاد.
از دیگر سو با اشغال بیشتر مشاغل و مصادر دولتی در برهه حاضر توسط صاحبان این طرز فکر ، همین تفکر و کاربرد غالب گشته و پست های تخصصی به انحصار این طرز فکر با همین رویکرد درآمده است .
نتیجه پیشرفت روزبروز این دو رویکرد ، از دو سمت و سوی ، در کل جامعه وضعیت فاجعه باری است که مشاهده می کنیم .
عالم نمایی ، متخصص نمایی :
ادعاهایی که توسط صاحبان حرفه ها و مشاغل در حال انقراض و فاقد تقاضا و بازار جدید ، عنوان می گردد ، شایسته توجه است .
در هیاهوی اخیر بر علیه علوم انسانی غربی که در اصل با هدف برچیدن و یا بی اعتبار کردن علوم انسانی و کاهش تاثیر آموزه های این علوم براه انداخته شد ، انتخاب علوم انسانی و نه علوم تجربی ، گویای این است که بنظر عالم نمایان این قبیل تخصص ها براحتی قابل مشابه سازی ، کپیه کاری و تقلید می باشند .
علاوه بر اهداف اقتدارگرایانه و رفع اتهام بلحاظ مغایر بودن رفتار با الگوهای علوم انسانی ، بایستی زنگ هشدار را برای تحصیل کردگان این رشته به صدا درآورد ، که :
بی شک سطح علمی و تخصصی این مباحث آن قدر کاهش یافته است که بازیگری (وانمود کننده ، متظاهر ، بازیگر نقش عالم نما) بتواند به سادگی وانمود به تخصص داشتن در این رشته و بالاتر از آن حتی بی اعتباری و بی سوادی تحصیل کردگان آن بنماید .
مدرک گرایی و کسب رتبه تخصصی در مدارج آکادمیک را
برای "کارنکردن" ترویج می کند .
یا به عبارت دیگر برای : "به زحمت نیفتادن"
در توصیه های پدران نسل فعال فعلی داریم :
"برو درس بخوان تا حمال نشوی"
یعنی برداشت ذهنی جامعه ما از مدرک داشتن ، رسیدن به موقعیت سازمانی بالادست و برتر و عدم اجبار به فرمانبری و انجام کار طاقت فرسا بوده است .
براین اساس و با رایج بودن این برداشت و باور است که حتی مردم محروم جامعه را می توان بر علیه طبقه تحصیل کرده شوراند .
از دید آن ها کسی که مدرک دارد و از تحصیلات بالاتری برخوردار بوده ( در مساوی بودن سایر شرایط و تنها با اتکا به همین دلیل ) ، مجبور نیست تلاشی برای انجام کار ، که عموما بیهوده و بیگاری تصور می شود ، از خود بروز دهد .
باور و برداشت غالب در جامعه ما چنین است :
کسی که درس خوانده یا در جمع و تیم کاری به نسبت سایرین درس خوانده تر و دارای مدرک بالاتر است ، مجبور نیست : "دست به سیاه و سفید بزند"
در راه انجام کار و رسیدن به هدف دچار زحمت و سختی شود .
مهم ترین شاهد و نمونه عینی برای اثبات ادعایم این است که :
اقشاری که با تظاهر به داشتن خصلت و صفات خاصی ارتزاق می کنند ، یعنی با تقویت توان بازیگری و وانمود سازی خویش با کنترل احساسات و عواطف و بالا بردن هوش هیجانی خویش ، بدون فراگیری تخصص و سایر مهارت های اجتماعی لازم ، با تظاهر به دانایی و داشتن تسلط لازم بر زمینه های گوناگون مردم فریبی را پیشه کرده و در زیرگروه های اقتصاد محللی مشغول کسب درآمد انگلی و غیرمولد هستند ، با تقلب و اعمال نفوذ ، پارتی بازی و سواستفاده از اهرم هایی که در اختیار دارند ، مدام و به وفور مشغول جعل مدرک و گواهینامه های تخصصی بوده و سال ها بدین طریق بر کرسی و مسندی تکیه می زنند .
چگونه این وضعیت شدنی است ؟
شدنی نیست مگر با سطحی و قشری بودن تخصص های موجود در جامعه .
در صورت صحت فرضیه بالا ، یعنی اینکه :
با داشتن مدرک ، یک فرد تحصیل کرده در بسیاری موارد به یک "بیکاره" تبدیل شده و نقش تماشاچی را ایفا می نماید .
بنابراین از دو سو با دو وضعیت متناقض روبرو هستیم :
از طرفی باور عامه طبقات پایین جامعه نسبت به نقش نادرست و نابجای تخصص در محیط کار ، اشتغال و کسب و کار ، بخصوص در بخش غیرخصوصی اقتصاد.
از دیگر سو با اشغال بیشتر مشاغل و مصادر دولتی در برهه حاضر توسط صاحبان این طرز فکر ، همین تفکر و کاربرد غالب گشته و پست های تخصصی به انحصار این طرز فکر با همین رویکرد درآمده است .
نتیجه پیشرفت روزبروز این دو رویکرد ، از دو سمت و سوی ، در کل جامعه وضعیت فاجعه باری است که مشاهده می کنیم .
عالم نمایی ، متخصص نمایی :
ادعاهایی که توسط صاحبان حرفه ها و مشاغل در حال انقراض و فاقد تقاضا و بازار جدید ، عنوان می گردد ، شایسته توجه است .
در هیاهوی اخیر بر علیه علوم انسانی غربی که در اصل با هدف برچیدن و یا بی اعتبار کردن علوم انسانی و کاهش تاثیر آموزه های این علوم براه انداخته شد ، انتخاب علوم انسانی و نه علوم تجربی ، گویای این است که بنظر عالم نمایان این قبیل تخصص ها براحتی قابل مشابه سازی ، کپیه کاری و تقلید می باشند .
علاوه بر اهداف اقتدارگرایانه و رفع اتهام بلحاظ مغایر بودن رفتار با الگوهای علوم انسانی ، بایستی زنگ هشدار را برای تحصیل کردگان این رشته به صدا درآورد ، که :
بی شک سطح علمی و تخصصی این مباحث آن قدر کاهش یافته است که بازیگری (وانمود کننده ، متظاهر ، بازیگر نقش عالم نما) بتواند به سادگی وانمود به تخصص داشتن در این رشته و بالاتر از آن حتی بی اعتباری و بی سوادی تحصیل کردگان آن بنماید .
۱۳۹۲ مرداد ۷, دوشنبه
اتلاف وقت !؟
همکاران گرامی :
بعنوان یک تجربه ، برای اینکه از اتلاف وقت تان در زمان جستجو بدنبال اطلاعات مورد نظرتان جلوگیری کنید :
در سایت هایی که دمو برای دانلود و مشاهده گذاشته شده ، خوب :
دانلود کنید و مشاهده کنید !
در مواردی که نوشته شده :
"درخواست برای ارسال دمو یا نسخه آزمایشی"
این نشانه ای است از اینکه قسمت بازاریابی آن شرکت یا موسسه پشت موضوع سنگر گرفته و نتیجه بایستی در مورد اینکه کارتان چیست و برای چه منظوری دمو یا نسخه آزمایشی را نیاز دارید توضیح بدهید
دست آخر هم وقتی متوجه شوند که شما در حال حاضر :
دسته چک در دست ، قصد خرید نرم افزار ندارید ، چیزی بجز همین تجربه که من الان براتون نوشتم گیرتان نخواهد آمد .
بعنوان یک تجربه ، برای اینکه از اتلاف وقت تان در زمان جستجو بدنبال اطلاعات مورد نظرتان جلوگیری کنید :
در سایت هایی که دمو برای دانلود و مشاهده گذاشته شده ، خوب :
دانلود کنید و مشاهده کنید !
در مواردی که نوشته شده :
"درخواست برای ارسال دمو یا نسخه آزمایشی"
این نشانه ای است از اینکه قسمت بازاریابی آن شرکت یا موسسه پشت موضوع سنگر گرفته و نتیجه بایستی در مورد اینکه کارتان چیست و برای چه منظوری دمو یا نسخه آزمایشی را نیاز دارید توضیح بدهید
دست آخر هم وقتی متوجه شوند که شما در حال حاضر :
دسته چک در دست ، قصد خرید نرم افزار ندارید ، چیزی بجز همین تجربه که من الان براتون نوشتم گیرتان نخواهد آمد .
۱۳۹۲ تیر ۲۶, چهارشنبه
افزایش قلمرو حسابداری
در گذشته جایگاه دفن ( چال شدن) و بایگانی دائمی اطلاعات و مدارک مالی زونکن های نگاهداری اسناد بود .
اما امروزه علاوه بر زونکن ها ، ساختار دیتابیسی که اطلاعات نهایتا به طور ابدی و برای همیشه در آن می نشیند ، نیز جزئی از بایگانی کار یک حسابدار به حساب می آید .
با یوزرفرند (کاربری ساده و آسان ) شدن سیستم های برنامه نویسی و ایجاد شرایطی که یک حسابدار می تواند راسا گزارش خاص مورد نیازش را طراحی کند ( مثلا با spreadsheet ها ) ، قلمرو کار نیز گسترش یافته است .
اما امروزه علاوه بر زونکن ها ، ساختار دیتابیسی که اطلاعات نهایتا به طور ابدی و برای همیشه در آن می نشیند ، نیز جزئی از بایگانی کار یک حسابدار به حساب می آید .
با یوزرفرند (کاربری ساده و آسان ) شدن سیستم های برنامه نویسی و ایجاد شرایطی که یک حسابدار می تواند راسا گزارش خاص مورد نیازش را طراحی کند ( مثلا با spreadsheet ها ) ، قلمرو کار نیز گسترش یافته است .
۱۳۹۲ تیر ۱۵, شنبه
کنترل ، پدرسالاری ، مدیریت ؟
آگاهی از ریزترین مسائلی که در محیط مجموعه اتفاق می افتد می تواند دلیل بر کنترل مناسب یا کامل آن باشد ولی نشانه اداره و مدیریت کردن آن نیست .
متاسفانه باخبر بودن از ریز و درشت ، پیدا و پنهان کارکنان و مسائل شخصی ، خصوصی ، خانوادگی ، عادات ، رفتارها ، علایق ، تیک ! ، سابقه پزشکی ، حتی ماجراهای عشقی ! و روابط پنهانی آن ها ، با هماهنگی و ایجاد همکاری و در یک کلام مدیریت آن ها ، اشتباه گرفته می شود .
رایج شدن این رویه ، نمی تواند متاثر یا الگو گرفته از سیاست کلی حاکم بر جامعه نباشد .
حاکمانی که توان تخصصی ، فنی ، فکری و تکنولوژیکیِ تعامل و گفتگوی تخصصی با محکومان (انسان هایی که ناگزیر از تحمل آن ها هستند) را نداشته باشند ، خواه ناخواه ، در وهله اول به سمت مصلحت اندیشی آن ها (پدری کردن) ، و بتدریج به طرف کنترل غرایز ، تمایلات ، عادات و سلایق (پاسبانی کردن ، محتسب بازی) و در یک کلام کنترل حریم خصوصی افراد متمایل خواهند شد .
البته ناگفته نماند در جوامع توسعه نایافته و استبدادی ، چون جامعه ما ، رفتار و ناپختگی و فقدان بلوغ شخصیت افراد ، خواه ناخواه و ناخودآگاه ، هر گونه حیطه نظارتی و مدیریتی را ، به سمت بعهده گرفتن رل پدری و بعهده گرفتن نقش اساسی در زندگی خصوصی فرد کشانده و نوعی رابطه پدرسالارانه بین زیردست و زبردست برقرار می سازد .
سوالی که ما با آن روبرو هستیم ، تصمیم گیری و گزینش در باره چگونگی تعامل و ایفای نقش یک متخصص در این میان می باشد ؟
به عبارت دیگر : متخصصان ، دانشگاهیان و حرفه ای ها در چنین شرایطی ، چه رفتار حرفه ای و چه الگویی را بهتر است در پیش بگیرند ؟
۱۳۹۲ تیر ۱۳, پنجشنبه
انرژی روانی و تاثیر آن در محیط کار
حتما به این حالت برخورد کرده اید :
در ساعات اولیه روز ، هنگام کارت زدن ، کارکنان با خوش و بش و با دقت و سعی تمام در ارائه دادن چهره ای بشاش و پر روحیه از خود به محیط کار وارد می شوند .
بتدریج در طی روز بر سر مسائل بی اهمیت با یکدیگر ابتدا گفتگوی کش دار و بتدریج مجادله و کشمکش پیدا کرده و در ساعات پایانی روز ، در بعضی موارد ، حتی کار به درگیری فیزیکی و دشنام دادن هم می رسد !؟ .
هنگام خروج از محیط کار ، با کسانی روبرو هستیم که حتی قادر به حفظ ظاهر و پنهان کردن تنفر و خشم خویش از یکدیگر نیستند .
......
در کشور ما ، بدلایلی ، اقتصاد روانی و اداره کردن انرژی روانی در تمام ساعات کار نقش مهمی در رسیدن به همکاری و هماهنگی لازم برای رسیدن به اهداف سازمان ایفا می کند .
از آنجایی که وانمود کردن (باز بدلایلی !) اساس و رکن رفتار اجتماعی ما را تشکیل می دهد و البته وانمود کردن و اجرای رفتار تصنعی (همانند اجرای یک صحنه از تئاتر یا فیلم ) ، انرژی روانی بیشتری به مصرف می رساند ، بنابراین :
مدیریت انرژی روانی سهم عمده ای در مدیریت سازمان خواهد داشت .
شاید یکی از مهم ترین دلایل بالا بودن بهره وری و ساعات کار واقعی بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی ، همین باشد .
یعنی در بخش خصوصی ، کارکنان ، کمتر ملزم به مراعات رفتار تصنعی و وانمود کردن می باشند ، بنابراین بیشتر انرژی روانی آن ها می تواند در پیش برد کارها به مصرف برسد .
به عنوان مثال بر زبان آوردن اصطلاحات کوچه بازاری و کلمات رکیک توسط خانم ها یا خالی شدن حرکات شان از ظرافت و نرمی (مانند نشستن و برخاستن سریع و ... ) در فرهنگ ما مذموم و نکوهیده می باشد و نگاه داشتن این "باید و نبایدها" در ذهن ، باعث فرسایش انرژی روانی آنها در طول روز می گردد .
روشن است ، زمانی که نیاز به تمرکز بیشتری برای حل مسئله می باشد ، این قسمت از انرژی روانی آنها مصروف نگاه داشتن حالت و قالبی می گردد که محیط از جنس زن انتظار دارد .
درست ، مانند انرژی و ولتاژ یک باطری ساعت دیجیتال که همواره مقداری از آن به مصرف روشن ماندن و نگاه داشتن زمان روی فیبر حافظه می گردد .
البته این بدان معنا نیست که بهتر است کارکنان هیچ گونه قیودی را در درازای ساعات کاری احساس نکنند ! .
بلکه در برنامه ریزی و تخصیص وظایف ، تعیین موعد های مختلف برای انجام امور و تشکیل جلسات و ... بهتر است این پارامترها لحاظ گردد .
تصور می کنم مطالب این یادداشت که خلاصه تجربیات خودم در محیط های کاری دولتی و خصوصی است بی ارتباط با مباحثی که تحت عنوان هوش هیجانی مطرح می گردد نباشد .
در واقع هوش هیجانی ، به توانایی مدیریت و اداره کردن انرژی روانی خود و همکاران در جهت اهداف سازمان اطلاق می گردد .
روشن است ، زمانی که نیاز به تمرکز بیشتری برای حل مسئله می باشد ، این قسمت از انرژی روانی آنها مصروف نگاه داشتن حالت و قالبی می گردد که محیط از جنس زن انتظار دارد .
درست ، مانند انرژی و ولتاژ یک باطری ساعت دیجیتال که همواره مقداری از آن به مصرف روشن ماندن و نگاه داشتن زمان روی فیبر حافظه می گردد .
البته این بدان معنا نیست که بهتر است کارکنان هیچ گونه قیودی را در درازای ساعات کاری احساس نکنند ! .
بلکه در برنامه ریزی و تخصیص وظایف ، تعیین موعد های مختلف برای انجام امور و تشکیل جلسات و ... بهتر است این پارامترها لحاظ گردد .
تصور می کنم مطالب این یادداشت که خلاصه تجربیات خودم در محیط های کاری دولتی و خصوصی است بی ارتباط با مباحثی که تحت عنوان هوش هیجانی مطرح می گردد نباشد .
در واقع هوش هیجانی ، به توانایی مدیریت و اداره کردن انرژی روانی خود و همکاران در جهت اهداف سازمان اطلاق می گردد .
۱۳۹۲ تیر ۱۲, چهارشنبه
تفاوت بین مدیر با کنترلر
تفاوت بین مدیر با کنترلر بنظر بنده در نوع مسئولیت می باشد .
کنترلر مسئولیتی در قبال پیشگیری از تکرار اشتباه یا تخلفات ندارد .
در حالی که مدیر وظیفه دارد با روشهای مختلف از وقوع مجدد رخ داد نامطلوب پیش گیری نماید .
در شرایط استاندارد ، این مدیر است که امکان دارد بابت تخلف یا سهل انگاری کارکنان توبیخ یا تنبیه شود ، در حالی که کنترلر ، ممکن است ، برای کشف یا افشای (برملا کردن ) همان سهل انگاری پاداش بگیرد .
متاسفانه بیشتر مدیران ما ، ترجیح می دهند ، پیامبر گونه ، رل کنترلر را بازی کنند و مسئولیت اشتباهات و عملکرد غلط یا ناکافی مجموعه تحت اختیار خویش را نپذیرند.
۱۳۹۲ تیر ۱۱, سهشنبه
میانبری به هوش هیجانی و کاربرد آن در سازمان و کسب و کار
در
ابتدا لازم می دانم علت نوشتن این مطلب را برایتان توضیح دهم. من سالها
است که بطور مداوم درگیر موضوع هوش هیجانی هستم . در این زمینه بسیار بسیار
کتاب خوانده ام، دو کتاب نوشته ام، چندین مقاله داخلی و خارجی چاپ کرده
ام، اما تا چند وقت پیش فکر می کردم، صرف آموزش افراد برای بهبود هوش
هیجانی می توان انتظار داشت که حال بهتری داشته باشند. البته نه اینکه الان
این طور فکر نمی کنم، هنوز هم نظرم این است که هوش هیجانی جزء اصولی و
پایه ای آموزشهایی است که هر فرد باید آن را بیاموزد تا بتواند خوشحالتر و
بهتر زندگی کند. بتواند از فردی عکس العملی به فردی کنشگر تبدیل شود.
اما
چند سال پیش با یک دانشجوی دکترای صنایع روبرو شدم که تز دکترایش برایم
بسیار بسیار جالب بود. موضوع پایان نامه ایشان این بود که هر سازمانی دارای
روحی است که فراتر از اجزا آن است. آن زمان این موضوع برایم جالب آمد و در
موردش خیلی فکر کردم. اما الان که در حال نوشتن این ایمیل هستم، می توانم
به راحتی بر حسب تجربه در این مورد صحبت کنم.
من
در سازمانهای متعددی کارگاههای متعددی برگزار کرده ام، حتی تعداد
کارگاههایی که بصورت فردی برگزار کرده ام را دقیق نمی دانم، اما آنچه که
بعد از سالها آموختم این است که: تا زمانی که هوش هیجانی سازمان به عنوان
موجودی جاندار که فرای کارکنان خود قرار دارد، بهبود نیابد، بهبود هوش
هیجانی افراد نمی تواند بصورت صد در صدی در سازمان نمود پیدا کند. هوش
هیجانی باید به عنوان بخشی از فرهنگ سازمان تعریف شود..
می
خواهید باور کنید یا نه، تا زمانی که مدیری نخواهد هوش هیجانی خود را
بهبود دهد، نمی توان انتظار داشت که آموزش کارکنان سازمان بتواند به مدیریت
او کمک کند.
می
خواهید باور کنید یا نه، صرف اینکه کسی مدیر است، دلیل بر این نیست که بی
نقص است و دلیل بر این نیست که مهارتهای هوش هیجانی را بلد است.
می
خواهید باور کنید یا نه، فرهنگ سازمانی مانند یک ویژگی که از والدین به
فرزندان به ارث می رسد، از مدیران به کارشناسان سازمان به ارث می رسد.
باید اجزا سازمان همه و همه باهم در جهت بهبود تلاش کنند تا سازمان بهبود یابد وگرنه آموزش دادن کارکنان به تنهایی کارساز نیست.
در
آخر اینکه اگر مدیری آموزشهای لازم را ندیده باشد، هر قدر هم شما کارکنان
توانمندی داشته باشید، یک مدیر می تواند با یک برخورد اشتباه به
راحتی نتایج یک آموزش خوب را کمرنگ و حتی نابود سازد.
امیرآبادی
دانشجوی دکترای روانشناسی
--------------------------------------------------------------------------------
سایر جستارها در این زمینه :
۱۳۹۲ تیر ۸, شنبه
یک راه ساده برای یافتن خلا سازمانی
یکی از راه های ساده یافتن خلا های سازمانی و ساختاری ، بررسی امور معوق در اسناد حسابداری است .
در سازمان هایی که ساختار سازمانی مطابق سیستم حسابداری و هر دو کامل و جامع طراحی و اجرا شده باشد با معضل معوق ماندن صدور اسناد ، بسیار کمتر روبرو خواهد بود .
۱۳۹۲ تیر ۱, شنبه
تبیین ویژه گی های اقتصاد محللی
اقتصاد محللی : شیوه خاصی از مشارکت در چرخه اقتصاد و داد و ستد می باشد که سابقه ای به دیرینگی اجتماعی شدن انسان دارد .
در این شیوه ، مُحَلِّل یعنی "حَلال کننده" یا "مُجاز کننده" ( یا برای راحت تر تصور کردن آن ، "مجوز دهنده" یا "اجازه دهنده" ) ، آزادی بهره برداری از دسترنج فرد را ، به شرط سهیم شدن در آن ، به وی اعطا می کند .
مشروط و متوقف بودن بهره برداری و
تمتع از جسم یک دختر به کسب "اجازه" از پدر وی ، بدون ورود به مباحثی که خشم مردسالاران را برانگیزاند ، بیش از آن که به مصالح
اجتماعی و آینده وی مرتبط باشد ، از انگیزه ها و منطق اقتصاد محللی مشروب می گردد
.
در فضای مذهبی صِرف ، محلل با ایجاد مانع بر سر اطفای غرایز فرد یا استفاده از مانع طبیعی ایجاد شده ، سهم خود را تعریف می کند .
در شرایطی که انحصار های مختلف سیاسی ، نظامی ، ایدئولوژیک ، جغرافیایی و غیره وجود دارد ، شاهد ترکیب پیچیده تری خواهیم بود .
یکی از دوستان در جایی در خواست نمونه و مثال برای ادعای اینجانب مبنی بر اینکه اقتصاد و فضای کسب و کار ما امروز در چنبر اقتصاد و سیاست محللی گرفتار شده است ، نموده بود .
در این رابطه مثال آن چنان بی شمار و فراوان است که از فرط فراوانی به چشم نمی آید .
- انعقاد قراردادهای آب و نان دار دولتی و عمومی با ارگان ها و نهادهای پاسبان محللی ، و سپس واگذاری آن به پیمانکار دست دوم ضمن برداشت سهم "حلال کردن" ، امروزه فریاد تمام پیمانکاران بخش خصوصی را درآورده و باعث کاهش سهم سود پیمانکار و به تبع آن تحمیل هزینه به کارگران و زیردستان شده است .
- دریافت مبلغ مشخصی از بهای فروش اتومبیل شرکت های تولید خودرو به دفتر رهبری و مانند آن ها در پرتو چنین ساختاری قابل تحلیل و جایگذاری است .
دریافت دو میلیارد تومان از بهره بردار فلان معدن سنگ بسیار قیمتی در فلان منطقه محروم کشور ، در قبال اخذ و ارائه "مجوز بهره برداری" ، تحت عنوان ساخت حوزه علمیه ، در کدام قالب بجز اقتصاد محللی می گنجد ؟ .
مهم ترین ویژه گی و زیربنای اقتصاد محللی ، برهم زدن و واژگونه کردن رابطه مالکیت بین انسان با اشیا است .
تعریف مالکیت بایستی تغییر کند .
این کار با استفاده از اصول و مفاهیم دینی براحتی امکان پذیر می باشد ، سرمایه گذاری و تهیه زیرساخت (اعم از مسجد ، حسینیه ، حوزه علمیه و ... ) برای گسترش مفاهیم دینی و مذهبی توسط محللان ، بدین ترتیب توجیه پذیر می گردد .
موقوفه خواری یکی از زیرشاخه های اقتصاد محللی است .
اخذ سند ، تغییر کاربری ، تملک ، سندسازی ، اجاره ، فروش و تملیک موقوفات که یکی از شاخه های پردرآمد محللی است در این بخش جای می گیرند .
در زیرشاخه موقوفه خواری تصدی و مدیریت امور موقوفه بتدریج و با شگردهایی جایش را به مالکیت و بهره برداری انحصاری می دهد .
همان وضعیتی که امروزه بودجه عمومی کل کشور ، منابع طبیعی و کلیه اموال و ثروت های عمومی به آن دچار شده است .
تعریف مالکیت بایستی تغییر کند .
این کار با استفاده از اصول و مفاهیم دینی براحتی امکان پذیر می باشد ، سرمایه گذاری و تهیه زیرساخت (اعم از مسجد ، حسینیه ، حوزه علمیه و ... ) برای گسترش مفاهیم دینی و مذهبی توسط محللان ، بدین ترتیب توجیه پذیر می گردد .
موقوفه خواری یکی از زیرشاخه های اقتصاد محللی است .
اخذ سند ، تغییر کاربری ، تملک ، سندسازی ، اجاره ، فروش و تملیک موقوفات که یکی از شاخه های پردرآمد محللی است در این بخش جای می گیرند .
در زیرشاخه موقوفه خواری تصدی و مدیریت امور موقوفه بتدریج و با شگردهایی جایش را به مالکیت و بهره برداری انحصاری می دهد .
همان وضعیتی که امروزه بودجه عمومی کل کشور ، منابع طبیعی و کلیه اموال و ثروت های عمومی به آن دچار شده است .
رشوه خواری :
بدون اتکا به مبانی استدلالی محللی ، و درصورت باور نداشتن به منطق محللی ، رشوه دادن و گرفتن ، هیچ یک ، برای رشوه دهنده و رشوه گیرنده توجیه پذیر نیست .
جالب اینکه در دور اول ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی ایشان سخنی به این مضمون داشتند :
" هدایای بدون چشم داشت مردم را قبول کنید" !؟
آیا منظور این است که آقای رفسنجانی سرمنشا ارتشا در دوران جمهوری اسلامی بوده اند ؟
مسلما خیر ، بلکه این سخنان و موضوع سیصد میلیون تومانی که شیخ عزیزمان (کروبی) متهم به قبول آن از کسی بود و استدلال می کرد (در تلویزیون ، مناظرات ریاست جمهوری) که حضرت امام به ایشان مجوز داده که این گونه وجوه را بگیرند ، و ماجرای شهرام جزایری (و ارتباط اش با محللان دوران اصلاحات ) و سایر شایعات و واقعیات در رابطه با دریافت وجه از این و از آن ، در قبال :
معرفی برای گرفتن وام ، معرفی برای گرفتن مجوز فلان کار سودآور ، سفارش فلان کس به فلان قاضی ، پادرمیانی برای بهره مندی از ... و امثال ذالک ! ، همگی از یک آبشخور مشترک سرچشمه می گیرند :
اقتصاد ، فرهنگ ، درآمد ، کسب و کار و کلا زندگی محللی
بنظر من واگذاری پست و مقام و فرمانداری ایالات و ولایات به امرا و شاهزادگان در قبال دریافت پول بیشتر ، در دوران قجر ، نیز ناشی از سلطه همین سبک و سیاق عصر هجر ! ، بر اجزای حاکمیت و کلا کشور بوده است .
....
جستجو و الحاق دلایل پس از نوشتن یادداشت :
خريد و فروش مجوزها از جمله فسادها بوده است
در واگذاری مناقصهها شاهد فسادهای کلان بودهایم.
بدون اتکا به مبانی استدلالی محللی ، و درصورت باور نداشتن به منطق محللی ، رشوه دادن و گرفتن ، هیچ یک ، برای رشوه دهنده و رشوه گیرنده توجیه پذیر نیست .
جالب اینکه در دور اول ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی ایشان سخنی به این مضمون داشتند :
" هدایای بدون چشم داشت مردم را قبول کنید" !؟
آیا منظور این است که آقای رفسنجانی سرمنشا ارتشا در دوران جمهوری اسلامی بوده اند ؟
مسلما خیر ، بلکه این سخنان و موضوع سیصد میلیون تومانی که شیخ عزیزمان (کروبی) متهم به قبول آن از کسی بود و استدلال می کرد (در تلویزیون ، مناظرات ریاست جمهوری) که حضرت امام به ایشان مجوز داده که این گونه وجوه را بگیرند ، و ماجرای شهرام جزایری (و ارتباط اش با محللان دوران اصلاحات ) و سایر شایعات و واقعیات در رابطه با دریافت وجه از این و از آن ، در قبال :
معرفی برای گرفتن وام ، معرفی برای گرفتن مجوز فلان کار سودآور ، سفارش فلان کس به فلان قاضی ، پادرمیانی برای بهره مندی از ... و امثال ذالک ! ، همگی از یک آبشخور مشترک سرچشمه می گیرند :
اقتصاد ، فرهنگ ، درآمد ، کسب و کار و کلا زندگی محللی
بنظر من واگذاری پست و مقام و فرمانداری ایالات و ولایات به امرا و شاهزادگان در قبال دریافت پول بیشتر ، در دوران قجر ، نیز ناشی از سلطه همین سبک و سیاق عصر هجر ! ، بر اجزای حاکمیت و کلا کشور بوده است .
....
جستجو و الحاق دلایل پس از نوشتن یادداشت :
وزير نفت درگفتوگو با «اعتماد»: تاریخ خبر : سهشنبه 1393.06.04 - 12:14
در واگذاری مناقصهها شاهد فسادهای کلان بودهایم.
«بانکداری سایه» به سبک ایرانی
حسین عبده تبریزی و بهرنگ اسدی
رایانه : عامل هماهنگی و ارتباط درون سازمانی
همان طور که جامعه ما در سطح کلان برای برقراری ارتباط ، تبادل اطلاعات و خواسته ها ، هماهنگ شدن ، سازمان یافتن ، تکنولوژی نوین ارتباطی ، یعنی کامپیوتر را انتخاب کرده است ، در درون سازمان ها ، نیز ، می توان از این ابزار برای ایجاد هماهنگی ، انتقال فرامین و گزارشات ، ارتباطات درون سازمانی و ... استفاده کرد .
مشکلات و مسائل بیشماری سد راه برقراری ارتباط رودررو بین اعضای جامعه و بالطبع یک سازمان ( شرکت ، کارخانه ، اداره ، صنعت و ... ) وجود دارد ، استفاده از ابزار رایانه باعث کاسته شدن یا برداشته شدن بسیاری از این موانع گردیده و ارتباطات را روان می کند .
سامانه و سیستم نصب شده بر روی یارانه از ساختار و عملکرد منطقی (ناگزیر) برخوردار است ، بنابراین به منطقی تر شدن ارتباطات کمک می کند .
دخالت ذهنیت ماژیکال و تصورات غیرواقعی که بدلیل بمباران فرهنگ خرافه پرداز همچون عایقی مابین اندیشیدن صحیح و خیال بافی ها و برداشت های عجیب و غریب قرار گرفته است ، دیگر ، به کمترین اندازه خود خواهد رسید .
....
از کنکاش ذهنی برای جستجوی مفاهیم پنهان لابلای جملات بسیار صریح و روشن گوینده کاسته خواهد شد .
با واحد و یگانه شدن کانال ارتباطی امگان رهگیری و دنبال کردن فعالیت های سازمانی برای اصلاح روش ها و بهینه سازی آن ها ، فراهم می گردد .
به باور بنده ، سیستمی مشابه فروم ها و تالارهای گفتگو در سایت های اجتماعی می تواند به بهترین وجهی کلیه روابط درون سازمانی یک مجموعه فعال را پوشش دهد .
هزینه پرینت گزارش و ارائه آن به مدیر درخواست کننده ، در شرایطی که مدیر راسا می تواند از روی یارانه ای که در اتاق خودش قرار دارد گزارش را مشاهده نماید ! ، از قبیل هزینه های بیهوده ای است که حذف می گردد .
۱۳۹۲ خرداد ۲۸, سهشنبه
مربوط یا نامربوط
امروز به طور جدی تصمیم گرفتم :
برگردم و دوباره بحث "اطلاعات مربوط و نامربوط"
را دوباره بخوانم
در فرآیند تصمیم گیری ....
برگردم و دوباره بحث "اطلاعات مربوط و نامربوط"
را دوباره بخوانم
در فرآیند تصمیم گیری ....
تفکیک حساب های مالی با صنعتی
از سال 1372 تا کنون ، یعنی از زمانی که بتدریج بحث یکپارچه و جامع شدن سیستم ها مطرح می گردید ، همواره طرفدار ادغام و بهم پیوستن سیستم های مجزا از یکدیگر بوده ام .
اما با تغییر شرایط ، راهکارها نیز تغییر می کنند .
امروزه بدلیل تورم لگام گسیخته ، بالا رفتن قیمت ها باعث نجومی شدن ارقام ترازها و گزارشات بخصوص تراز آزمایشی میگردد .
با گسترش یافتن واحدهای تولیدی و تفکیک قسمت ها از یکدیگر ، مراکز هزینه و نیز مراحل تولید بیشتری ، هویت مستقل حسابداری یافته و بعنوان یک کاراکتر مستقل در صحنه تولید باعث افزایش گردش یک مبلغ واحد و مشخص می گردند ، به عبارت دیگر بالا رفتن دفعات گردش مبالغ ، به نجومی شدن مبالغ حسابهای بهای تمام شده می افزاید .
در گذشته ، امکان داشت بسیاری مراحل تولید یک کالا در یک سالن و مابین خطوط و ماشین آلات غیر قابل تفکیک انجام پذیرد ولی امروزه تفکیک مراحل تولیدی بدلایل متعددافزایش یافته است .
مبالغ مندرج در تراز آزمایشی ،در حکم دستور کار یا نقشه راه برای رسیدگی کننده و سرویس دهنده به ارقام مندرج در آن می باشد .
نسبت حجم اعداد و ارقام به یکدیگر ، بدون تجزیه و تحلیل خاص ، بیانگر میزان توجه لازم می باشد .
اما بین ارقام حساب های بهای تمام شده و مبالغ حساب های حسابداری مالی تفاوت ماهوی بسیاری وجود دارد .
مبالغ مندرج در سرفصل های حسابداری مالی متکی به اسناد و مدارکی است که یونیک و منحصر بفرد بوده و بر وقوع رخ داد مالی خاصی که همراه با دریافت یا پرداخت وجه نقد بوده یا خواهد بود ، دلالت می کند .
حال آنکه مبالغ مندرج در حساب های بهای تمام شده ، همان مبالغ حسابداری مالی است که در مراحل تولید و یا مراکز هزینه و نیز مابین انبارهای مختلف ، دست بدست شده و رد و بدل می گردد و چه بسا ، دیگر ، قابل اختصاص به رخ داد مالی خاص یا سرمنشا اولیه خودش ، بطور مثال فاکتور خرید مواد اولیه یا سند پرداخت هزینه حمل به داخل ، نباشد ....
۱۳۹۲ خرداد ۱۸, شنبه
سيستم هاي جامع ، يك پارچه ، هوشمند ، ... و خيلي چيزهاي ديگر !
سيستم هاي مالي اداري ، جامع ، يكپارچه ، ...
زمان آن فرارسيده است كه سيستم ها نقش فعالتري در اجراي عمليات مالي اداري شركت ها و موسسات بعهده بگيرند .
زماني ، تنها شي اي كه يك سيستم (نرم افزار مالي اداري جامع ، يكپارچه ، ...) را به موجوديت سازمان متصل مي كرد ، تنها يك كابل برق بود كه به پريز روي ديوار متصل بود .
امروزه سيستم ها شناسنامه دارتر و ماندگارتر شده اند .
آن قدر سوكت ، رابط ، مبدل ، هاب ، سويچ ، و ساير اتصالات و شناسه هاي فيزيكي ،از يك سو و امتياز ، كد ، شماره شناسايي ، شماره پشتيباني و شناسه مالكيت و فراوان علامت و مشخصه و قرارداد كه نشان از خصوصي سازي و تعلق نرم افزاري براي يك واحد (موسسه ، شركت ، فعال اقتصادي ، موجوديت تجاري يا اداري ) دارد ، از سوي ديگر ، سيستم ها را به شركت ها وصل و مختص ، مي كنند كه امكان استفاده از سيستم براي مجموعه ديگر به صفر رسيده است .
با ترفندهاي شركت هاي فروشنده نرم افزار ، نسخه مشخص و معيني براي استفاده هر واحد جداگانه رجيستر شده و نسخه هر واحد منحصرا براي آن قابل استفاده مي باشد .
مالكيت شخصيت حقيقي يا حقوقي بر سيستم كامپيوتري اش مطلق و تمام وقت مي باشد ، تعطيل بردار نيست ، استعلاجي و مرخصي با يا بدون حقوق در مورد آن موضوعيت ندارد و
از طرفي با وضعيت فعلي بازار كار (يادداشت .... ) نيروي انساني ، آن قدر در محل خاصي ، ماندگار نمي شود تا بتوان ايجاد احساس متولي گري و ميان داري را در ذهن وي متصور شد ، بنابراين وظيفه حفظ هويت و حافظه تاريخي سازمان ، مطالبه گري حق و حقوق و مصالح واحد تجاري را به نرم افزارها بايست سپرد .
سيستم ها حتي مي توانند در تبديل "وظيفه" به "هدف" نيز موثر باشند :
با خاطر نشان ساختن اينكه وظيفه انجام شده چند درصد از هدف اصلي را تشكيل مي دهد و با تكميل و انجام آن چه ميزان به هدف اصلي نزديك تر شده ايم ، سيستم ها مي توانند هدف مشترك را درون سازمان يا واحد تجاري زنده نگاه دارند .
در ارتباط با آن دسته از وظايف مسئولين قسمت ها و سرپرستان ، كه فرد مورد نظر نقش ساعت شماطه دار يا حداكثر جدول يادآوري سررسيد و مواعد خاص (to do list) را بازي مي كند ! ، سيستم مي تواند وظيفه يادآوري به هر دو (زيردست و بالادست) را بخوبي ايفا نمايد .
بسياري از جلسات درون سازماني ، متاسفانه ، هنوز ، در سطح ديكته كردن چند سرفصل و هدف توسط يكي از مديران واسط يا مديريت عالي ، باقي مانده و از گفتگو و پرسش و پاسخ در آن ها خبري نيست ، محول كردن اين وظيفه به سيستم ها و نرم افزارها علاوه بر صرفه جويي در وقت و هزينه ، امكان برخورد و واكنش منفي و عوارض ناگوار مربوط به مباحث رفتارها و روانشناسي سازماني را كاهش خواهد داد .
علاوه بر اينها همان طور كه در بحث كنترل داخلي توضيح داده شد (يادداشت ... ) بسياري از فعاليت هاي كنترلي و حسابرسي داخلي در حد تيك كردن چك ليست و حصول اطمينان از انجام وظايف خاص و رخ دادن شرايطي در موعد مقرر است ، اين گونه فعاليت ها نيز قابل تحويل و پيگيري به سيستم ها مي باشد .
...
۱۳۹۲ خرداد ۱۳, دوشنبه
رسوخ فرهنگ محللي در اقتصاد ما
"مُحَلِّلْ" ، در لغت به معناي "حَلالْ كُننده" است
با شنيدن اين كلمه شايد به ياد فيلمي از نصرت كريمي و يا كتابي از صادق هدايت بيفتيم ، اما گستره كاربرد اين واژه ، امروزه ، بسيار پهناورتر از آن است كه نيازي باشد مابين خاطرات دور به دنبال چيزي مبهم بگرديم .
در لغت نامه دهخدا آمده است :
"محلل . [ م ُ ح َل ْ ل ِ ] (ع ص ) حلال کننده سه طلاقه را به تزوج بر شوهر اول . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حلال گر. شوی دوم زن پس از سه بار طلاق گفتن شوی اول او. آنکه زنی را که شویش به سه طلاق دست بازداشته است به زنی گیرد تا چون آن زن را رها کند، دیگربار زناشویی زن با شوی نخستین حلال و روا بشود و بدین سبب آن مرد را محلل گویند که با تزویج آن زن سبب حلال گشتن ازدواج وی با شوی نخستین شده است . شوی دوم زن پس از سه بار طلاق شوی نخستین و شوی دوم را محلل از آن گویند که اگر او زن را طلاق گوید شوی نخستین تواند باز وی را به زنی کند و بی این شوی دوم زن برشوی نخستین ابداً حرام باشد. مرد حلال کننده سه طلاقه را به تزوج بر شوهر اول . (از یادداشت مرحوم دهخدا). || حلال گر. که روا و جایز و حلال کند. حلال کننده . رواکننده . حلال و رواکننده ."
با دقت در مفاهيم فوق شايد بتوان محلل را اين گونه تعريف كرد :
تحت تفوق و سلطه باورها ، قواعد و قوانين خاص بر روابط اجتماعي افراد و در شرايطي كه ضوابط خاصي بر برآورده ساختن حاجت هاي طبيعي و غرايز طبيعي بشر حاكم باشد براي رفع تنگناهايي كه از اين رهگذر بر سر راه برآورده ساختن اميال بشري پيش آمد مي كند ، در روابط بين دو فرد از افراد اجتماع ، به شخص ثالثي نياز مي باشد تا با دخالت و حضور خود امكان رسيدن افراد به حاجات طبيعي خويش را ، در شرايطي كه مانع موجود صرفا اعتباري ، قراردادي و غيرواقعي است ، فراهم نمايد ، و از اين رهگذر كسب درآمد نمايد .
با توضيحات بالا بتدريج به اين نتيجه مي رسيم كه عاقد (كسي كه خطبه عقد را مي خواند) نيز نوعي محلل محسوب مي شود .
بنابراين يكي از خصوصيات اصلي محللي ، غيرواقعي بودن محروميت فرد يا طرفين از رسيدن به خواسته خود يا خودشان مي باشد .
يعني نقش محلل در اين رخ داد اجتماعي نقش مولد يا خدمات رساني نيست و در عالم واقع هيچ تغييري در شرايط رخ نميدهد بلكه صرفا نوعي احساس ذهني و اطمينان خاطر از جاري شدن شرايط و تشريفات رسيدن به مقصود و صدور جواز بهره برداري از خواسته نصيب فرد مي شود .
امروزه ، در اقتصاد كشور ، فعاليت هاي محللي يا شبه محللي جايگاه ويژه اي به خود اختصاص داده است .
طيف وسيعي از روابط اقتصادي ، بخصوص بخش دولتي و پيرامون آن ، را مي توان در اين محدوده طبقه بندي كرد ، از قبيل :
1- انعقاد قرارداد و گرفتن مناقصه هاي دولتي و سپس واگذار كردن آن به انجام دهنده اصلي بدون ايفاي هيچ گونه نقش موثر .
2- تصاحب قسمتي از حقوق كاركنان دولت و شركت هاي دولتي ، تحت پوشش شركت هاي تامين نيرو .
3- خريد و فروش امتياز و حق الامتياز و حق بهره برداري از منابع طبيعي گوناگون تحت پوشش امور خيريه ، احداث مدارس علميه و مانند اين ها .
4- مباشرت و اشتغال به اين امور از كانال ايجاد شركت تعاوني هاي كارگري و كارمندي دستگاه هاي مختلف و در انحصار گرفتن كليه فعاليت هاي اقتصادي و درآمدزاي آن دستگاه و محروم ساختن بخش خصوصي از اشتغال به اين فعاليت ها .
جاي تعجب ندارد كه معمولا ، ناگزير ، فعاليتهاي شبه محللي و رانت خوارانه پيرامون دستگاه ها با مُسَمّا ! از آب درمي آيد ، مانند :
ايجاد تعاوني آموزشي توسط كاركنان سنجش آموزش كشور ، شركت هاي حمل و نقل و ترخيص توسط راه و ترابري ، تعليم رانندگي توسط كاركنان راهنمايي و رانندگي ، اخذ معافيت بيمه اي توسط تامين اجتماعي و ساير شركتها و موسسات حاشيه اي ، غالبا آشكار ، كه همگي هم به نوعي ناقض قانون "منع مداخله" مي باشند و يا جالب تر از همه دريافت كارمزد و بهره براي وجوه عمومي با منشا مستقيم بودجه عمومي يا اندكي با واسطه !؟
5- فروش اموال عمومي به ثمن بخس و يا واگذاري رايگان آن ها به افراد در قالب كمك به موسسات عام المنفعه يا نهادهاي انقلابي و نهادهاي تحت اختيار رهبري .
6- زايل شدن تفاوت و مرز بين مديريت و تصدي با مالكيت ، تملك و حق بهره برداري انحصاري .
....
در كنار اين ها تاثير نامطلوب اين گونه معاملات و تصرف غيرمجاز در اموال عمومي بر روي فعالان بخش خصوصي بيشتر به صورت روحي و رواني و شكلي و الگوپذيري بوده است .
يعني بتدريج فعالان بخش خصوصي ، نيز ، به سمت بهره برداري از دسترنج ديگران سوق داده شده اند ، در يادداشت جداگانه اي به آن پديده خواهيم پرداخت .
اينها تنها گوشه اي از تاثيرات مخرب تسري و سرايت اقتصاد و فرهنگ كسب و كار محللي بر بخش هاي اقتصادي مختلف كشور بود كه در دوران بيش از بيست سال اشتغال به حسابداري و حسابرسي دولتي ، ماليه عمومي ، توليد ، تجارت و ... شاهد استيلاي سرطاني فرهنگ محللي و رانت خواري بر آن بوده ام .
۱۳۹۲ خرداد ۱۱, شنبه
از دو حال خارج نيست !؟
تا وقتي نيروي زيردست ، همكار ، يا اجرا كننده يك نظر يا روش ، نظرش را در مورد آن روش انجام كار ارائه نداده است ،
از دو حال خارج نيست :
يا آن نظر و شيوه انجام كار غلط است و شدني نيست ،
يا
غلط و نشدني از آب درخواهد آمد !
اصلا شك نكن !
۱۳۹۲ خرداد ۱۰, جمعه
مفروضات حسابداري كارآگاهي
شايد بتوان مفروضات زير را به عنوان مفروضات ، يعني تحليل هاي ذهني حسابداري كارآگاهي بيان كرد :
1- مانده اسناد پرداختني يا حساب هاي پرداختني در يك مقطع خاص مي تواند نشان دهند معادل وجه نقدي باشد كه توسط يك شخصيت حسابداري به مصارف ديگري رسيده باشد .
مي توان تصور كرد معادل پرداختني ها ، وجه نقدي وجود دارد كه شايد به مصرف ديگري رسيده باشد ، مثلا تصرف غيرمجاز در آن صورت گرفته باشد .
2- در موسساتي كه عمده معاملات نقدي صورت مي گيرد ، حساب ها و اسناد دريافتني جايگزين مطالبات مشكوك الوصول يا سوخت شده مي گردند .
3- افزايش بي رويه سرفصل هاي تعهدي ، ( دريافتني و پرداختني ها ) ، به نسبت حجم عملياتي واحد مي تواند نشانه بي انضباطي مالي ، فقدان مديريت اصولي وجوه نقد ، اختلاس ، كلاهبرداري ، و خلاصه هر گونه ريسك نسبت به منابع مالي آن واحد يا اشخاص طرف حساب باشد .
4- سرفصل هاي متعدد تنخواه گردان يا صندوق ، بخصوص وقتي نسبتا راكد بوده يا گردش شان به نسبت مانده آن ها ناچيز ياشد مي تواند نشانه تعدد مراكز تصميم گيري در مورد مديريت وجوه نقد يا فقدان سياست مالي منسجم و بي انضباطي مالي باشد .
5- ...
۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه
محللي چيست ؟ تعريف اقتصادي محللي چيست ؟
محللي را شايد بتوان نوعي واسطه گري تعريف كرد .
واسطه بين فرد و مواهب طبيعي كه حق بهره برداري از آن را دارد ليكن بدليل موانع اعتباري و باورهاي موهوم احساس درستي نسبت به حق خود نداشته يا محلل سعي در القاي اين احساس دارد .
لزوما ، محلل بين فرد و حقوق تكويني و فطري اش قرار نميگيرد بلكه مابين حقوق اجتماعي و اكتسابي وي نيز خودش را تحميل مي نمايد :
مانند آن كه دولت نياز به نيرو دارد ، نيرو نياز به كار و كسب درآمد دارد ،
ولي محلل مابين دولت يا اجزاي آن و افراد جوياي كار قرار گرفته و مبلغ تخصيص يافته به نيروي كار از كانال محلل عبور كرده و تعديل مي گردد .
...
تفاوت وظيفه محوري و هدف محوري
يادگيري تئوريك مباحث علمي و فني در محيط هاي آموزشي و به خاطر سپاري صرف ، يكي از مشكلات آموزشي است كه بخاطر اختلالات تفكر ناشي از تفكر جادويي و به هم خوردن رابطه علي و معلولي در ذهن ايرانيان ، متاسفانه ، از دوران كودكي ، نتايج زيان بار اش را در محيط هاي كاري و كسب نتايج نامطلوب نمايان مي سازد .
نتيجه اين كه دانشجويي ممكن است درسي را با نمره مناسب گذرانده و بطور كامل سرفصل هاي آن را بخاطر داشته باشد ، ولي در محيط كاري مرتكب يكي از خطاهايي گردد كه مباحث تئوريك درس مذكور براي پيش گيري از آن بوده است .
تشخيص افتراقي فرآيندي است كه تنبلي ذهني ما را هدف قرار داده و ذهن را وادار به انديشيدن صحيح مي كند .
وظيفه محوري تفكري است كه تاكيد و تمركز بيشتري نسبت به نفس انجام وظيفه دارد تا هدفي كه آن وظيفه بدان خاطر طراحي شده است .
بطور مثال در سازماني ممكن است ثبت حواله هاي تحويل كالا بر عهده انبار ، به خود انباردار محول گردد ، تصور كنيم مثلا به اين دليل كه شخص ديگري براي اين كار وجود ندارد و نيز با اين برداشت كه :
"به هرحال انجام كار بهتر از عدم انجام آن مي باشد" ! همراه با چاشني كردن بيتي از سعدي :
"به هرحال انجام كار بهتر از عدم انجام آن مي باشد" ! همراه با چاشني كردن بيتي از سعدي :
"به راه باديه رفتن به از نشستن باطل ... "
۱۳۹۲ خرداد ۳, جمعه
۱۳۹۲ خرداد ۱, چهارشنبه
حمايت از بخش خصوصي در برابر مافياي انحصارطلب دولتي و شبه دولتي
بخش خصوصي ، آخرين بازمانده از بقاياي جامعه مدني است كه در برابر مافياي چپاولگر تماميت طلب مقاومت مي كند .
حلقه مفقوده جنبش ضد استبدادي مردم ايران ، نهادهاي مردم بنياد ، NGO ها هستند و در غياب آنها بخش خصوصي اين رل را بعهده خواهد گرفت و گرفته است .
تمام متخصصان ، آزادي خواهان ، دموكرات ها ، وظيفه حمايت از بخش خصوصي كارآفرين و مولد ثروت در برابر قشر غير مولد متمايل به ايجاد انحصار و اتكا به رانت را بعهده دارند .
۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۷, جمعه
تفاوت بین "کنترل داخلی" با مچ گیری
هنگامی می توان کنترل های داخلی اعمال شده در یک سیستم را موثرارزیابی کرد که نیازی به مچ گیری و این گونه رفتارهای غیر اصولی باقی نمانده باشد .
نقطه آغاز سیکل "کنترل داخلی" ، فرد انجام دهنده فعالیت ، می باشد .
یعنی در طراحی روش ها و ابزار کنترل داخلی ، ابتدا بایستی امکان کنترل و حصول اطمینان از صحت انجام وظایف را برای انجام دهنده آن فراهم کرد .
در مرحله بعد ، گيرنده يا ذينفع قرار دارد .
يعني فرد ، قسمت ، شخص يا مرجعي كه كالا يا خدمت يا اطلاعات توليد شده را استفاده ميكند ، بايستي امكان كنترل آن را داشته باشد .
بهترين و دقيق ترين كنترل كيفي محصول توسط مشتريان صورت مي گيرد
بنابراين
....
تشخيص افتراقي سيستم ERP
تشخيص افتراقي يعني فرق گذاشتن بين دو چيز .
منظور اينكه تفاوت بين سيستمي كه از اصول طراحي و اجراي ERP پيروي مي كند با سيستمهاي ديگر را چگونه مي توانيم تشخيص دهيم ؟
الف - سيستمي كه بتوان اطلاعات را دسته اي و سريالي به آن وارد كرد ، ERP نمي تواند باشد .
يعني اگر كاربر سيستم بتواند در محدوده یک دوره مالی تمام فروش ها را يكباره ثبت كرده و سپس دریافتی های مرتبط با آن را را ثبت کند ، یا تحویل کالا به مشتری و خروج آن از انبار را قبل از ثبت فاکتور فروش و منظور نمودن بهای آن به بدهکار حساب مشتری ثبت نماید .
ب - چنانچه کاربر بتواند در سیستم های مختلف موضوع واحدی (که ویژگی های منحصر بفرد (unique) دارد مانند شماره فاکتور فروش که در یک دوره مالی منحصرا به صورتحساب صادر شده در تاریخ خاص برای مشتری خاصی اطلاق میگردد یعنی : دو فاکتور فروش ، با شماره یکسان ، در یک دوره مالی نمی توان داشت ) را با ویژگیهای متفاوتی ثبت نماید ، آن سیستم ERP نیست یعنی اصول ERP در آن رعایت نشده است .
مانند اینکه فاکتورهای فروش در سیستم فروش یا حسابداری فروش یک سازمان ، شماره متفاوتی با فاکتورهای فروش ثبت شده در سیستم حسابداری مالی همان سازمان داشته باشد ، هر چند سایر مشخصات یکسان باشد .
۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۴, سهشنبه
متن مناسبي در مورد سيستم ERP
مطالبي كه معمولا در مورد سيستم ERP در فضاي اينترنتي يا متون موجود در مراكز و سازمان هاي مرتبط وجود دارد ، بيشتر ترجمه بوده يا رسا نيست .
متن زير گزارش پرسش و پاسخي از يك گردهمايي مي باشد ، خواندن آن را به كساني كه تمايل دارند مفهوم و معناي درست اين سيستم را درك كرده و تفاوت آن را با ساير سيستم ها بشناسند سفارش مي كنم :
پرسش و پاسخ مربوط به موضوع سخنراني جناب آقاي دکتر صفاري
« برنامه راهبردي منابع ERP »
در هشتاد و يکمين گردهمائي انجمن
يک راهبر هوشمند سازماني
اشاره :برنامه ريزي و راهبري منابع سازماني (ERP ) همواره در صدد ارائه راه حل هايي براي يکپارچه سازي جريان اطلاعات و افزايش کارائي منابع موجود در يک سازمان است . بمنظور بررسي و تجزيه و تحليل اين
راه حل گفتگوئي را با ...... انجام داده ايم که از نظرتان مي گذرد .
اشاره :برنامه ريزي و راهبري منابع سازماني (ERP ) همواره در صدد ارائه راه حل هايي براي يکپارچه سازي جريان اطلاعات و افزايش کارائي منابع موجود در يک سازمان است . بمنظور بررسي و تجزيه و تحليل اين
راه حل گفتگوئي را با ...... انجام داده ايم که از نظرتان مي گذرد .
* - لطفا" بفرمائيد ERP چيست ؟واژه ERP يک مفهوم است که مخفف Enterprise Resource Planing ( برنامه ريزي منابع سازمان ) مي باشد .
در رابطه با سيستمERP تعاريف مختلفي ارائه شده است که بنا به ديدگاه هاي مختلف تعاريف نيز فرق مي کند .
بطور کلي ERP يک مفهومي فراتر از يک نرم افزار ساده ، بلکه يک نظام مديريت سازماني است که تحول در سازمان ايجاد مي کند . در واقع يک نظام نرم افزاري يکپارچه است اما ويژگي مهم آن يکپارچه سازي فرايند ها در کل سازمان است . لذا ERP نقش يک راهبر هوشمند را در سازمان ايفا مي کند . بنحويکه اولا" پرسنل بخش هاي مختلف سازمان بتوانند اطلاعات مورد نياز را از آن استخراج کنند و از روند امور سازمان آگاه شوند . ثانيا" ، مديران ارشد سازمان بتوانند سراسر عمليات سازمان را زير نظر گرفته و در صورت لزوم نقاطي از فرايند را که دچار مشکل شده به سرعت شناسائي کرده و با توجه به ابزارهاي تحليلي هوشمند مشکلات را براي خود حل نمايند .
در رابطه با سيستمERP تعاريف مختلفي ارائه شده است که بنا به ديدگاه هاي مختلف تعاريف نيز فرق مي کند .
بطور کلي ERP يک مفهومي فراتر از يک نرم افزار ساده ، بلکه يک نظام مديريت سازماني است که تحول در سازمان ايجاد مي کند . در واقع يک نظام نرم افزاري يکپارچه است اما ويژگي مهم آن يکپارچه سازي فرايند ها در کل سازمان است . لذا ERP نقش يک راهبر هوشمند را در سازمان ايفا مي کند . بنحويکه اولا" پرسنل بخش هاي مختلف سازمان بتوانند اطلاعات مورد نياز را از آن استخراج کنند و از روند امور سازمان آگاه شوند . ثانيا" ، مديران ارشد سازمان بتوانند سراسر عمليات سازمان را زير نظر گرفته و در صورت لزوم نقاطي از فرايند را که دچار مشکل شده به سرعت شناسائي کرده و با توجه به ابزارهاي تحليلي هوشمند مشکلات را براي خود حل نمايند .
* - ERP شامل کدام يک از فعاليت هاي سازمان مي شود ؟شامل
تمام فعاليت هاي سازمان مي شود . در واقع ERP تمام فعاليت هاي مربوط به
ماژول هاي سازمان را دربر مي گيرد . ماژول ها از نظر اطلاعات علاوه براينکه
با يک مرکز اطلاعات مرتبط هستند بلکه اين ارتباط به يکديگر نيز وجود دارد .
نکته ظريف اينجاست کهERP يک سيستم واحد يکپارچه است ونه چندين سيستم مختلف
مرتبط با هم .
* - بين سيستم عملياتي يکپارچه ( Mis ) با سيستم ERP چه تفاوتي وجود دارد ؟سيستم
هاي اطلاعاتي يکپارچه سيستم هائي هستند که تحت يک شبکه ارتباطي و در حد
تبادل اطلاعات با هم اشتراک اطلاعاتي دارند که گاهي باين سيستم هاي يکپارچه
اطلاعاتي در بازارMis نيز اطلاق مي شود که جاي بحث دارد . ولي در سيستم
ERP يکپارچگي در سطح فرايندها است . در حاليکه سيستم Mis صرفا" مربوط به
پايگاه داده ها است . لذا بهمين دليل است که ما براي بخشي از سازمان ERP
نداريم بلکه اين نظام ، يک سيستم واحد براي کل سازمان است
* - آيا در حال حاضر سازمان ها آمادگي لازم براي عبور از Mis و استقرار ERP را دارند ؟ کاملا"
بستگي به خواست و تصميم مديران ارشد دارد . يعني اينکه مفهوم واقعي ERP را
درک کرده و نسبت به آن باور و اعتقاد داشته باشند . باور اينکه ERP يک طرح
تحول سازماني است و نياز است فرآيند مهندسي مجدد در سازمان را طي کند
بسيار اهميت دارد . بعد از اين بايد به مسائل فني و اقتصادي اشاره کرد لذا
نمي توان بطور روشن تعريف کرد که چند درصد از سازمان هاي ما آمادگي اين فاز
گذر را خواهند داشت . زيرا ميزان اين آمادگي درهر سازمان به مسائل خاص آن
بستگي دارد و نمي توان مسئله يکي را به ديگران تعميم داد .
* - لطفا" چند ويژگي مهم را در سيستم ERP نام ببريد.عموما" در سيستم ERP چهار اصل حاکم است :
1 – سازماندهي بر اساس هدف است نه بر اساس وظايف .
2 – اطلاعات در سراسر سازمان فقط يک بار ثبت مي گردد .
3 – کارهاي موازي و شغل هاي موازي در يکديگر ادغام مي شوند .
4 - کار در جايي انجام مي شود که منطقي است ( مهندسي ارزش )
1 – سازماندهي بر اساس هدف است نه بر اساس وظايف .
2 – اطلاعات در سراسر سازمان فقط يک بار ثبت مي گردد .
3 – کارهاي موازي و شغل هاي موازي در يکديگر ادغام مي شوند .
4 - کار در جايي انجام مي شود که منطقي است ( مهندسي ارزش )
* - سيستم هاي ERP داراي چه قابليت و مزايايي هستند ؟با
توجه به اينکه سيستم هوشمند ERP معمولا" داراي رويکرد استاندارد PM BOK و
معماري مبتني بر Client/Server را دارد لذا هر شخصي قادر است بر اساس حق
دسترسي تعريف شده علاوه بر کسب اطلاعات مورد نياز وظايف خود را به صورت
online در نقاط مختلف کشورانجام دهد .
قابليت ديگر سيستم هاي هوشمند ERP ، نظارت عاليه ( Munotoring ) بر کليه حوزه هاي کاري سازمان است .
برخي از مزاياي استفاده از سيستم هاي ERP عبارتند از :
- کاهش هزينه هاي عملياتي
- کمک در تصميم گيري بموقع و تصميم سازي
- افزايش بهره وري از طريق تغييرات فرآيند ساختار سازمان .
- امکان بهره گيري از تجربيات سازمان هاي مشابه با استفاده از Best practice
- افزايش رضايت مشتري به علت شفاف سازي و تسهيل در فرايند انجام کار
- امکان دسترسي و حل مسئله از طريق نرم افزار Toinvreaent
- امکان سنجش مسئوليت حوزه هاي کاري
- امکان ايجاد و صرفه جوئي در هزينه ها بين 10 تا 35 درصد
- امکان مقايسه بودجه و عملکرد بر اساس آيتمهاي قراردادي
هنگاميکه سازماني ERP را به عنوان يک هدف استراتژي براي خود انتخاب کرده ، طبيعي است که معيار موفقيت نمي تواند فقط فرآيندهاي سيستم هاي درون سازماني باشد . يعني اگر مثلا" مشکلي در فعاليت يکي از سيستم ها بوجود آيد باعث نمي شود مسير حرکت سازماني منحرف شود در حاليکه ، ERP يک طرح استراتژيک است و تمام سازمان را تحت پوشش قرار مي دهد . لذا اگر به درستي پشتيباني نشود ممکن است سازمان دچار مشکل جدي شود بهمين دليل در پروژه هاي ERP به لحاظ اهميت آن بايد سيستم تحت نظارت مستقيم مدير عامل آغاز و ادامه پيدا کند در حاليکه در پروژه سيستم هاي جامع اطلاعاتي مي تواند از بخش انفورماتيک يا واحد IT سازمان شروع شود .
قابليت ديگر سيستم هاي هوشمند ERP ، نظارت عاليه ( Munotoring ) بر کليه حوزه هاي کاري سازمان است .
برخي از مزاياي استفاده از سيستم هاي ERP عبارتند از :
- کاهش هزينه هاي عملياتي
- کمک در تصميم گيري بموقع و تصميم سازي
- افزايش بهره وري از طريق تغييرات فرآيند ساختار سازمان .
- امکان بهره گيري از تجربيات سازمان هاي مشابه با استفاده از Best practice
- افزايش رضايت مشتري به علت شفاف سازي و تسهيل در فرايند انجام کار
- امکان دسترسي و حل مسئله از طريق نرم افزار Toinvreaent
- امکان سنجش مسئوليت حوزه هاي کاري
- امکان ايجاد و صرفه جوئي در هزينه ها بين 10 تا 35 درصد
- امکان مقايسه بودجه و عملکرد بر اساس آيتمهاي قراردادي
هنگاميکه سازماني ERP را به عنوان يک هدف استراتژي براي خود انتخاب کرده ، طبيعي است که معيار موفقيت نمي تواند فقط فرآيندهاي سيستم هاي درون سازماني باشد . يعني اگر مثلا" مشکلي در فعاليت يکي از سيستم ها بوجود آيد باعث نمي شود مسير حرکت سازماني منحرف شود در حاليکه ، ERP يک طرح استراتژيک است و تمام سازمان را تحت پوشش قرار مي دهد . لذا اگر به درستي پشتيباني نشود ممکن است سازمان دچار مشکل جدي شود بهمين دليل در پروژه هاي ERP به لحاظ اهميت آن بايد سيستم تحت نظارت مستقيم مدير عامل آغاز و ادامه پيدا کند در حاليکه در پروژه سيستم هاي جامع اطلاعاتي مي تواند از بخش انفورماتيک يا واحد IT سازمان شروع شود .
* - منظور از ماژول در سيستم هاي ERP چيست ؟همانطور
که مي دانيد در سيستم ERP روابط داخلي و بين بخشي غالبا" بسيار پيچيده است
. بنابراين واضح است که براي ايجاد يکپارچگي در چنين وسعت و دامنه اي به
ابزار قدرتمند و متکي بر تکنولوژي هاي نوين نياز است . لذا براي اجراي عملي
اين امر ERP از اجزايي به نام ماژول يا کارکرد تشکيل شده است . هريک از
اين ماژول ها در واقع معرف يک يا چند بخش ( واحد ) از سازمان هستند . هر
ماژول ممکن است چندين بخش سازمان را پوشش داده و نيازهاي کارکردي آنها را
مرتفع سازد .
بطور کلي استاندارد تعريف شده اي براي طراحي ماژول هاي يک سيستم ERP نمي توان در نظر گرفت، زيرا غالبا" متناسب با وضعيت موجودtailoring (پرو) مي شود .
ماژول هايي که در اکثر سازمان ها معمولا" وجود دارند از قبيل ماژول فروش ، ماژول خريد ، ماژول موجودي ، ماژول هزينه يابي، ماژول منابع انساني ، ماژول کيفيت ، ماژول اموال ، ماژول برنامه ريزي توليد، ماژول مالي ، ماژول مشتري.
بطور مثال گردش کار در ماژول مالي را به اين شکل مي توان نمايش داد.
بطور کلي استاندارد تعريف شده اي براي طراحي ماژول هاي يک سيستم ERP نمي توان در نظر گرفت، زيرا غالبا" متناسب با وضعيت موجودtailoring (پرو) مي شود .
ماژول هايي که در اکثر سازمان ها معمولا" وجود دارند از قبيل ماژول فروش ، ماژول خريد ، ماژول موجودي ، ماژول هزينه يابي، ماژول منابع انساني ، ماژول کيفيت ، ماژول اموال ، ماژول برنامه ريزي توليد، ماژول مالي ، ماژول مشتري.
بطور مثال گردش کار در ماژول مالي را به اين شکل مي توان نمايش داد.
* - اگر بخواهيم در يک سازماني ERP را پياده کنيم .بنظر شما چه مراحلي را بايد بگذرانيم ؟اگر
پياده سازي را بعنوان انجام يک پروژه فرض کنيم بديهي است : در مرحله اول
بايستي امکان سنجي و مطالعه اوليه بشود از قبيل بررسي وضعيت موجود و تعيين
نيازمندي هاي سازمان و همچنين تعيين اولويت بندي واحدهاي مختلف براي اجراي
سيستم
در مرحله دوم مطالعات تفصيلي و عميق تري صورت مي گيرد که گاهي منجر به اصلاح بعضي از فرآيندها و يا ايجاد فرآيندهاي جديد مي شود که اصطلاحا" به آن مهندسي مجدد فرآيند مي گوئيم و همچنين در اين مرحله فهرست کارگروه ها ي مورد نياز تهيه مي شود که اصطلاحا" به آن list Function مي گويند .
در مرحله سوم با توجه به مطالعات انجام شده در مراحل 1 و 2 به انتخاب راه حل مي رسيم که اصطلاحا" Solution مي گويند
نهايتا" در مرحله چهارم اجراي سيستم آموزش و فرهنگ سازي است که در اين مرحله عمليات پياده سازي ، نصب و راه اندازي سيستم با توجه به بومي سازي کردن نرم افزار انجام مي گيرد و همچنين کميته هايي براي فرهنگ سازي جهت بستري مناسب براي اجراي سيستم و اجراي دوره هاي آموزشي مورد نياز به تفکيک سطوح سازماني انجام خواهد گرفت .
در مرحله دوم مطالعات تفصيلي و عميق تري صورت مي گيرد که گاهي منجر به اصلاح بعضي از فرآيندها و يا ايجاد فرآيندهاي جديد مي شود که اصطلاحا" به آن مهندسي مجدد فرآيند مي گوئيم و همچنين در اين مرحله فهرست کارگروه ها ي مورد نياز تهيه مي شود که اصطلاحا" به آن list Function مي گويند .
در مرحله سوم با توجه به مطالعات انجام شده در مراحل 1 و 2 به انتخاب راه حل مي رسيم که اصطلاحا" Solution مي گويند
نهايتا" در مرحله چهارم اجراي سيستم آموزش و فرهنگ سازي است که در اين مرحله عمليات پياده سازي ، نصب و راه اندازي سيستم با توجه به بومي سازي کردن نرم افزار انجام مي گيرد و همچنين کميته هايي براي فرهنگ سازي جهت بستري مناسب براي اجراي سيستم و اجراي دوره هاي آموزشي مورد نياز به تفکيک سطوح سازماني انجام خواهد گرفت .
*************************
اشتراک در:
پستها (Atom)